رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

بیایید همه باهم نهج البلاغه را بخوانیم و به آن عمل کنیم ...

اینکه نهج البلاغه حضرت امیر (ع) «اخ القرآن» نام گرفته، جای تعجب ندارد، زیرا تربیت یافته مکتب وحی چیزی بر زبان نمی‌آورد که خلاف سخن خداوند باشد، از این رو است که در آموزه‌های شیعی میراث گرانبهای حضرت امیر (ع) اخ القرآن نام دارد،...

اما متأسفانه آنچنان که باید این منشور علوی در جامعه کاربردی نشده و بیشتر به نظر می‌رسد باید در تحقیقات و پژوهش‌های علمی مورد استناد قرار گیرد، در حالی که این کتاب پس از قرآن بهترین الگو و سبک زندگی را در سیاست، اقتصاد، حکومتداری، رفتار با مردم و ... ارائه می‌کند.


دلیل عمومی نشدن مراجعه به نهج البلاغه این است که این کتاب یک منبع حدیثی و روایی صرف محسوب نمی‌شود، این کتاب با رعایت فصاحت و بلاغت در بیانات حضرت گزینش شده، زیرا صبغه سیدرضی به عنوان گردآورنده آن ادیبانه بوده و مخاطبان او نیز در این سطح بوده اند؛ لذا طبیعی است که کتابی با چنین رویکردی محل رجوع معمول و مرسوم اجتماع قرار نمی‌گیرد، از سوی دیگر در کنار تنظیم ادبی قوی و خاص نهج البلاغه باید توجه داشت که ترجمه ای متناسب با فهم ودرک عرف جامعه معاصر با سیدرضی وحتی دوران پس از وی نیز از این کتاب به زبان فارسی انجام نشد، از رو این کتاب تقریبا خاص و محل رجوع خواص بود. حتی وقتی شیخ محمد عبده با آن آشنا شد و به عنوان مدرس الازهر و بعد هم به عنوان مفتی، تدریس نهج البلاغه را در الازهر واجب اعلام کرد و البته این کار را برای آنکه کلام حضرت امیر (ع) بود انجام نداد!


میل و رغبت مردم در زمانهای مختلف، عامل اصلی در مراجعه آنها به متون اسلامی و در دوره‌های مختلف است؛ به عنوان مثال مسعودی، صاحب کتاب مروج الذهب می‌گوید: مردم تا آن زمان یعنی قرن 7 بیش از 480 مورد از خطبه‌های حضرت علی (ع) را از حفظ برای یکدیگر می‌خواندند، به گونه ای که در گفت‌وگوی‌های عادی امثال و تکیه کلامهای رایج از نهج البلاغه بکار می‌رفته است. اما از قرن هفتم هجری به بعد، به دلیل مسامحه ای که برخی بزرگان در ارائه مطالب نهج البلاغه داشته اند، بتدریج این کتاب به حاشیه رانده شد، این در حالی بود که حدیث و سنت از منابع فقه محسوب می‌شوند، اما عدم مراجعه بزرگان به نهج البلاغه به عنوان منبع اصیل فقه اسلامی در نهایت به مهجوریت کلام امیر (ع) منجر شد.


 اگرچه بعدها برخی علما حفظ خطبه‌های این کتاب را واجب اعلام کردند، اما عدم ترمیم افکار جامعه برای این مهم، عملاً نتیجه دلخواه را درپی نداشت، بنیاد نهج‌البلاغه که شالوده آن قبل از انقلاب توسط شهید مطهری ریخته شده بود، فعال شد.


 با این حال مسؤولان به فکر آموزش و تالیف کتاب نیفتادند، یعنی ما هم در روند مراجعه به مربی آموزش و طرح و رویکرد درسی برای نهادینه کردن فرهنگ مراجعه به نهج‌البلاغه دچار مشکل هستیم.


به عنوان مثال در سال 1368 برای اولین بار قرآن وارد کتاب درسی دبیرستان شد و برای سال اول تا چهارم متوسطه آموزش تجوید، تفسیر موضوعی و قرائت در دستور کار قرار گرفت، در همین راستا دو درس نهج‌البلاغه نیز در نظر گرفته شد، اما نتیجه آن شد که معلمان قرآن خود چیزی از نهج البلاغه نمی‌دانستند که بخواهند آن را آموزش دهند، از این رو اغلب خواستار حذف این درس بودند یا تنها بر آزمون نمادین آن اصرار داشتند نه بیشتر.


 پس از آن با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، واحد درسی نهج البلاغه به عنوان درس اختیاری به تمامی رشته‌های دانشگاهی افزوده و کتاب آن نیز تدوین و منتشر شد اما باز هم از میان تمامی استادان معارف دانشگاه ها، تعدادی انگشت شمار برای تدریس آن اعلام آمادگی کردند، وقتی آموزش، مربی و منبع نباشد و مردم هم مراجعه نداشته باشند، نهج البلاغه مهجور می‌ماند.


ابتدا باید همانگونه که قرآن از مهدکودک به کودکان آموزش داده می‌شود، نهج البلاغه نیز به آنها شناسانده شود، باید قطعاتی از نهج البلاغه از همان سنین پایین برای آشنایی ذهنی بچه ها، برایشان قرائت شود، البته همراه با نوای دلنشین و استفاده از شیوه‌های جذاب آموزشی. تولید سرود، تئاتر، نمایش منطبق بر مفاهیم و مضامین نهج البلاغه، وبلاگ نویسی، داستان سرایی و قصه نویسی برگرفته از آموزه‌های این کتاب، دیگر راهکار موثر برای این مهم است.


امری که متأسفانه نویسندگان ما اهتمام چندانی به آن نداشته اند و در میان نویسندگان تنها یک نفر داستانهای نهج البلاغه را جمع آوری کرده است که آن هم با ادبیات روز تناسب ندارد. باید در موضوعات نهج البلاغه تدبر کرد، باید توجه داشت در میان شیوه‌های مطالعه نهج البلاغه که سه نوع ترتیبی، تجزیه ای و موضوعی را دربر می‌گیرد، بهترین شیوه موضوعی است.


باید توجه داشت که یکی از راههای ترویج فرهنگ رجوع به نهج البلاغه آن است که موضوع متناسب با مشکلات جامعه به شکل کلان از آن استخراج و عرضه شود.


 عالمان، اندیشمندان و قلم به دستان باید در موضوعات مبتلابه و موثر جامعه از کلمات موثر نهج البلاغه بهره بگیرند و به شکلی آسان معارف این میراث گرانبها را منتشر کنند تا مطالعه نهج البلاغه همگانی شود و از تمرکز صرف خواص خارج شود. علاوه بر این، کلاسهای تفسیر شرح نسخه شناسی و ترجمه مبتنی بر این کتاب باید در همه سازمانها و موسسات ایجاد شود تا افراد ذهن خود را روی آن متمرکز کنند، البته این نیاز باید از خانواده به دیگر عرصه ها تسری بیابد، زیرا مهمترین نهاد در این میان خانواده است. اگر مدعیان تشیع با معارف این مذهب از منبع اصیل آن آشنا شده و وارد عرصه‌های اجتماعی شوند، این فرهنگ را ترویج می‌کنند.


اما متأسفانه اکنون نهج البلاغه جزو دروس جنبی و بی اعتبار تلقی می‌شود، زمانی بزرگان ما قبل از دروس رسمی نهج البلاغه می‌خواندند و خیلی از خطبای جمعه در مناسبتها از این خطبه ها استفاده می‌کردند، در حالی که امروزه متأسفانه این رویکرد بویژه در حوزه کمرنگ است و این باعث می‌شود سایر مردم که بر اساس دین دولتمردانشان عمل می‌کنند نیز، چنین رویکردی داشته باشند. بنابراین حوزه و دانشگاه باید ترویج مکتب علوی را رسالت خود دانسته و این خلاء را پر کنند. 


موفق باشید ... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد