ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین(علیهم السلام) درمی یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی باشد.
با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین(علیهم السلام) درمی یابیم که ارزش هیچ چیز بالاتر از یاد خدا نیست. هدف از خلقت جهان هستی، عبادت پروردگار عالمیان است و آن چیزی جز زنده نگاه داشتن یاد خدا در زندگی افراد بشر نمی باشد.
رفع همه گرفتاری ها و مشکلات در ذکر خدا نهفته است و رویگردانی از این امر مهم آدمی را در عسرت و تنگی قرار می دهد، به طوری که زندگی بر او تنگ می شود و نه تنها از هدف اصلی در این جهان باز می ماند، بلکه در آخر عمر نیز با خسران و پشیمانی، حسرت روزهایی را می خورد که دیگر راه بازگشتی به آنها نیست. ذکر خدا مرتبه ای است بس والا که به فرموده امام سجاد(علیه السلام): «اگر واجب نبود پذیرش دستورت، منزهت می دانستم که نامت را بر زبان آرم، با آنکه ذکری که از تو می کنم، به اندازه من است نه به اندازه تو»!
یاد خدا زمان و محل خاصی ندارد و قدری برایش تعیین نشده است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «هر چیزی حدی دارد که وقتی به آن رسد پایان می پذیرد، جز ذکر خدا که حدی که با آن پایان گیرد ندارد.»
خدای عزوجل فریضه هایی واجب کرده است و هر که آنها را انجام دهد، همان حدود پایان آنها است. یکی از آنها رمضان است که روزه داری آن همان حد و پایانش می باشد.
خداوند حج را واجب کرده است و هر که حج کند به پایان آن رسیده است، ولی تنها ذکر خداست که خدای عزوجل به اندک آن راضی نشده و برای آن پایانی مقرر نکرده است.
سپس این آیه را خواند: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا وسبحوه بکرة واصیلا» ای کسانی که به ایمان گرویدید! یاد کنید خدا را بسیار و تسبیح گوئیدش در بامداد و پسین.
پس فرمود: خدا برای آن حدی مقرر نکرده که در آن به پایان رسد، امام(علیه السلام) فرمود: پدرم بسیار ذکر خدا می کرد، من به همراه او می رفتم و او ذکر خدا می گفت، با او غذا می خوردم و او ذکر خدا می گفت و هر آینه که در گفتگوی با مردم بود و آنش از ذکر خدا باز نمی داشت.
و من می دیدم زبانش به کامش چسبیده بود و می فرمود: «لا اله الا الله » و شیوه اش این بود که ما را گرد می آورد و دستور می داد به ذکر خدا تا آفتاب می زد و هر کدام ما که قرائت (قرآن) می دانستیم، دستور قرائت می داد و هر کدام که قرائت نمی دانستیم او را دستور به ذکر می داد.
موفق باشید ...