رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

ذلت در برابر خدا برتر از عزت در برابر غیر خدا...

امام رضا(ع) هشتمین نشانه تمام شدن عقل مؤمن را محبوب‌تر دانستن خوارى‌ در راه‌ خدا نسبت به عزت‌ با دشمنش‌ می‌داند. 

امام مهربان، هشتمین نشانه تمام شدن عقل مؤمن را که داشتن چنین عقلی لازمه زندگی مؤمنانه است و راه به رستگاری می‌برد، در این می‌دانند که مؤمن خود را در برابر خدا خوار کند و این امر را از این که عزتی در برابر دشمن خدا داشته باشد، محبوب تر بداند.


تمام توصیه‌های حضرت بر این اصل قرار دارد که آدمی جایگاه خود را بشناسد، بداند در این دنیا چه کار می‌کند؟ چه می‌خواهد و قدر و اندازه اش چقدر است و چقدر می‌ارزد؟ اگر ما دلمان را خوش کنیم به این که نزد افرادی احترام داریم، بویژه کسانی که از رنگ و بوی خدایی بی نصیبند، و این عزت، ما را از عالم حقایق و معانی ناب و شیرین زندگی دور کند، آیا دستاوردی خواهیم داشت؟ 


واقعیت آن است که ناپایداری عزت و احترام انسانها زنگ هشداری است تا آدمی دل به چنین مسایلی نبندد، بلکه عزت در برابر کسی بجوید که برایش آورده هایی پایدار داشته باشد و این معامله یک معامله عاقلانه است. چنین باوری که در حدیث رضوی به آن اشاره شده است جز در سایه تجربه این حس قابل لمس و درک نیست.


 راستی امتحان این حدیث ضرری دارد؟ خوار شدن در برابر خداوند که تمام عارفان و سالکان آن را اولین مرحله نزدیک شدن به پروردگار می‌دانند، چه طعمی دارد؟ آیا واقعا می‌ارزد که انسان از لذت عزیز بودن در برابر انسانهای دیگر بگذرد و خواری در برابر خدا را برگزیند؟ البته پرواضح است که معنای این سخن بی حرمتی و بی عزتی در برابر خلق نیست بلکه محبوبیت این خواری در برابر خداوند و دل نسپردن و خود را نباختن در برابر عزت واحترام دنیوی و ناپایدار انسانها بویژه بی‌بهرگان از رنگ و بوی خدایی است.

تمرین کنیم:


چه ویژگی هایی در شما وجود دارد که دیگران به خاطر آنها شما را عزیز می‌دارند؟ آنها را بنویسید.
یک نکته: این که در تمرینها از شما خواسته می‌شود برخی نکات را بنویسید مثل همین تمرین، این کار را امری بیهوده در نظر نگیرید، وقتی شما این کار را انجام می‌دهید، در واقع مسایل را از عالم محض ذهنی خارج کرده و به واقعیت می‌آورید و در این زمان است که می‌توانید به طور واقعی تری آنها را شناخته و با آنها رو به رو شوید و اگر مشکلی در بین است آن را شناسایی و رفع کنید.


این ویژگیها که شما را نزد دیگران عزیز ساخته چگونه در شما به وجود آمده؟ در برابر هر ویژگی پاسخ مربوطه را بنویسید.


حال خود را تنها و تنها در برابر خداوند درک کنید. سعی کنید هر عامل مزاحمی را از اطرافتان دور کنید و به هیچ چیز دیگری فکر نکنید. شمایید و خدایتان. چه ویژگیهایی دارید تا در برابر خداوند عزیز شوید؟ خودتان را به خداوند عرضه کنید. خود را چگونه معرفی می‌کنید؟ تا زمانی که پاسخی شفاف برای خود در برابر خداوند نیافته اید، از این توجه خارج نشوید. دقایقی بیشتر در این تفکر باقی بمانید.


آن چه میان شما و خدایتان می‌گذرد، موهبتی است آن را پاس بدارید. شمس تبریزی گفت: عزت عابدان خلوت است. 


و حالا به هر پاسخ و نتیجه‌ای رسیده اید و گمان می‌کنید باید تغییری در نگرش یا رفتار خود ایجاد کنید، می‌توانید نقطه آغاز را این امر قرار دهید که هر لحظه از احوال و نیت خود آگاه باشید و مدام به خود نهیب بزنی که «هی! فلانی! تو همانی هستی که در برابر خدا....» و همان پاسخی را بدهید که در آن دقایق میان شما و خدا گذشت. به این ترتیب امید است که هر لحظه خدا را حاضر و همراه خود حس کنید و به یاد داشته باشید در برابر او چقدر کوچک و بدون او هیچ هستید و این گونه غرور و عزت دنیوی در شما نخواهد پیچید.


موفق باشید ... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد