رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

تربیت دختر با پسر به وصف اسلام ...

تربیت دختر و پسر باید نزد پدر و مادر فرق داشته باشد، مبادا که دختران خود را مثل پسر بزرگ کنید و...

در تربیت دختران ، به خاطر نقش حساس آنها در مسئولیتهاى خانوادگى و تاءثیر آن در اجتماع ، باید مراقبت بیشترى نمود. دختر وقتى به سن هفت سالگى رسید، کم و بیش باید متوجه شود، رفتار و وظائف او با پسر فرق دارد، اگر نباشد، هر جائى که پسر مى رود دختر هم برود و یا او را ببرند، هر طور که پسران لباس مى پوشند، او هم بپوشد و پسروار بزرگ شود، آیا دخترى که مثل پسر احساس آزادى در پوشش کرده است ، در سن رشد و درک مى توان او را دستور حجاب داد؟! حجاب براى این دختر، مثل روسرى براى پسران سخت و مشکل است .


دختران شما عروسک نیستند، زندگى آینده آنها به بانوئى نیاز دارد، خوش ‍ فکر، با ادب و اخلاقى بلند و دینى محکم ، همراه با تمیزى و نظافت و شوهردارى و ملاطفت ، کارى کنید که این خدمات در دختران تقویت شود.


اسلام وسائل چندى براى تربیت به کار مى برد که از آن جمله اند:


عملى ترین و پیروزمندانه ترین وسیله تربیت ، تربیت کردن با یک نمونه عملى و سرمشق زنده است .


بدین جهت محمد صلى الله علیه و آله و سلم را برانگیخت تا سرمشقى براى جهانیان باشد:

در واقع رسول خدا براى شما بهترین مقتدائى است که مى توانید از وجودش سرمشق بگیرید.

این نور، در دلها و جانها پرتو افکند، براى مردم راه روشن شد، ره یافته و رهبرى شده در این طریق روشن گام برداشتند و به حقیقت رسیدند.


نور محمدى جانها را روشن ساخت ، جانها منور جهانیان بدو دلبستگى پیدا کرد محبتش آنچنان در جانها ریشه دوانید که در عالم بى نظیر بود. هیچ فردى از افراد بشر به درجه محبوبیتى که محمد رسید دست نیافته است . این محبت حتى در دل کسانى که با دین خدا معارضه مى کردند هم جا داشت ... دشمنان این راه و دین جدید هم دلشان آکنده از محبت او بود!


محمد سرمشق مردم در زندگى عملى و بر روى زمین بود. با اینکه بشرى از آنان بود تمام این صفات و استعدادها را در وجودش نمایان مى دیدند و همه این مبادى زنده را تصدیق مى کردند، زیرا به چشم خود مشاهده مى کردند نه در کتاب مى خواندند! این صفات و خصوصیات را در بشرى مى دیدند، جانهایشان به سوى او پرواز کرده احساسات و ادراکشان به جانب او متمایل مى شد.

لذا اسلام روش تربیتى خود را بر اساس همان راه و رسمى مى گذارد که آن پیغمبر عظیم الشاءن ، سکان کشتى اجتماع و زندگى را بدان جهت سوق داد.


کودکى که مى بینید پدر و مادرش دروغ مى گویند، ممکن نیست راستى بیاموزد.


خانواده تربیت کننده اى است که نخستین بذرهاى تربیت را در جان طفل مى کارد و رفتار و ادراکات و طرز تفکر او را مى سازد. از این جهت سزاوار است خانواده پاک باشد، مسلمان باشد تا نسل مسلمانى پرورش دهد که مبادى و آداب اسلامى در جانشان محقق گردد.


علاوه بر این شایسته است که سیره نبوى و رفتار رسول خدا در زندگانیش ‍ همیشه بخشى از راه و رسم تربیت باشد. 


در این خانه و آموزشگاه و کتاب و روزنامه و رادیو، پیوسته سیره پیامبر گفته شود و عملا اعمال گردد تا دائم یک نمونه عملى از تعلیمات اسلامى زنده و مشخصى در مشاعر و افکار جایگزین شود.


استعدادى در جان آدمى است که تحت ، تاءثیر سخن قرار مى گیرد. البته این استعداد موقتى است ، لذا گفته باید تکرار شود.


پند و اندرزى که مستقیما از راه ضمیر باطن و وجدان راه خود را به جان انسان باز کند، آنرا سخت به جنبش درآورده نهفته هایش را برمى انگیزد.


اگر سرمشق شایسته و درستى وجود داشته باشد، موعظه اثر رسائى در نفس مى گذارد و از بزرگترین انگیزه هاى تربیتى جان مى گردد.


از طرفى دیگر موعظه براى نفس ضرورت دارد... در نفس انسان پاره اى انگیزه هاى فطرى است که همیشه احتیاج به ارشاد و تهذیب دارند، و این کار میسر نمى شود جزء با موعظه و پند و اندرز. در این صورت انسان تنها به سرمشق با صلاحیت یا تنها به موعظه اکتفا نکرده هر دو را با هم دریافت داشته است .


امکان دارد که والدین طفل دروغ نگویند... ولى کودک براى تکمیل کمبودهائى که در خود یا خانه یا در پدر و مادرش احساس مى کند اقدام به دروغ گفتن مى کند! در اینجا ناچار باید به بچه پند و اندرز داد! البته باید بسیار آرام و لطیف و مؤ ثر باشد تا طفل به راه صواب و اخلاق و خوى نیکو برگردد.


قرآن پر از ارشاد و پند و اندرز است :

خداوند به شما دستور مى دهد که امانتهاى مردم را به صاحبانشان پس ‍ دهید، و چون بین مردم به قضاوت و حکمى مى پردازد به عدالت داورى کنید، خداوند به بهترین وجهى در این باره به شما پند مى دهد.


اینها همه تنها نمونه هائى از پند و اندرزهاى قرآن بود وگرنه همه قرآن براى اهل تقوا پند و موعظه است ! این قرآن بیان کننده حقایق براى مردم و هدایت و موعظه براى پروا داران است .


چون نمونه هاى عملى و پند و اندرزهاى خیرخواهى سود نبخشید، ناچار باید دست به اقدام شدیدترى زد تا کارها هر یک بر منوال صحیح و درست خود قرار گیرد و چاره قاطع در این مورد به کیفر رساندن است .


تنبیه براى هر کسى ضرورى نیست ، کسى که با سرمشق گرفتن از یک نمونه عملى و یا موعظه ، غنى شده است ، در زندگى هیچ احتیاجى به کیفر پیدا نمى کند.


تنبیه اولین و نزدیک ترین وسیله اى نیست که براى تربیت افراد بخاطر مربى خطور کند. ابتدا پند مى دهد و با زبان چرم و نرم او را به عمل خیر مى خواند و مدتهاى مدیدى صبر مى کند شاید جانهاى منحرف به راه بیایند و دعوت به خیر را استحباب گویند.


اسلام همه وسایل تربیتى را به کار مى برد که هیچ جهت جان انسان متروک و بى توجه نماید. هم سرمشق عرضه کردن را به خدمت مى گیرد و هم پند و اندرز، هم تشویق و پاداش را... در عین حال ترسانیدن و بیم دادن را هم در همه مراتبشان از تهدید به تنبیه گرفته تا اعمال تنبیه ، مورد استفاده قرار مى دهد.


چون اسلام این تمایل فطرى افراد را به داستان و تاءثیر افسونگر داستان را در دلها مى داند آنرا به عنوان وسیله اى براى تربیت و قوام جانها در استخدام مى گیرد.


امر طبیعى است که قصه هاى قرآنى به طرفى توجیه و ارشاد شده است که براى هدفهاى دینى منظور نظر قرآن به کار رود تا آن هدفها محقق گردد. اصولا قرآن کتاب داستانى نیست ، بلکه کتابى تربیتى و ارشادى است ولیکن با چنان دقت و توجهى بیان شده است ، و آنقدر قواعد فنى در آن رعایت گردیده که از وجه نظر هنرى و فنى و تاکتیک هاى تربیتى ، داستان را در خدمت اغراض و هدفهاى دینى درآورده است و جزء روشهاى پرورش ‍ اسلامى ، داستانها را هم مطلقا براى پرورش افراد مورد استفاده قرار مى دهد به یک شرط: داستان پاک و درست باشد.


مقصود از پاکى و درستى این نیست که چنان صحنه هاى درخشانى بدون ذره اى بدى به نفوس بشرى عرضه کند!


قرآن بدین ترتیب داستان انسانیت را عرضه مى دارد و این همان حقیقت بشرى است که در روزگاران و قرون و گردش تاریخ واقع شده است و قرآن آنها را روشن مى سازد.



اسلام سخت اصرار دارد که انسان از هنگام بیدارى تا خواب آنچنان به کار سرگرم باشد که هیچ فرصتى براى شکایت از بیکارى برایش باقى نماند.


این کار بدین معنا نیست که بخواهد مخلوق بشرى نیست و نابود شود... هرگز هدف اسلام این نیست . اسلامى که انسان را به لذت بردن از طیبات و پاکیزه هاى زمین دعوت مى کند و یادآور مى شود که بهره خود را از زندگى دنیا فراموش نکند چگونه هلاک خود انسان را مى خواهد.


غیر از کار، عبادت کردن با عشق و علاقه ، یادآورى قلبى خدا، خواب نیمروز در گرما، شب نشینى با خانواده ها و دوستان و گفتن داستانهاى پاک و ناآلوده ، دید و بازدید، مزاحها و خوشمزگیهاى معقول و ملایم و انواع و اقسام تفریحات شادى بخش هم جزء سرگرمى هستند.


این کار از گواراترین وسائل تربیت جان است خصوصا هنگامى که براى استوار ساختن جان پاره اى از چیزهاى مطلوبش را هم از او بازگرفته باشند.


وسیله صحیح پر کردن جاى خالى این مطلوب و میل ، ایجاد چیز جدیدى است که این رغبت یا سایر امیال و رغبت هاى خالى شده را به خود مشغول دارد تا پیوندهاى جان از درون ، یکدیگر را محکم داشته باشند و سلسله هاى محکمى از داخل جان را نگهدارند. 


موفق باشید ... 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد