ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حرمت قرآن را پاس بدارید. مراقب باشید، مبادا که کسى در عمل به آن بر شما سبقت بگیرده.
پیشتر، قرآن به پیامبر این پیش بینى را کرده و فرموده بود: و قال الرسول یا رب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا [ فرقان/ 30. در تفسیر بیضاوى ذیل آیه آمده است که این شکایت پیامبر در دنیا یا در آخرت است. ] روز قیامت- یا در همین دنیا- پیامبر به خداوند عرض مى کند: پروردگارا! این قوم من قرآن را مهجور ساختند- آن را به کنارى نهادند و به آن عمل نکردند.
این شکایت پیامبر در حالى است که آن حضرت سفارش بسیار در خواندن، تعلیم، تعلم، و عمل به دستورهاى قرآن، کرده است و قرآن را پناهگاهى استوار در سختهاى روزگار شمرده است: شما در زمان- و مکانى- سست به سر مى برید. اینک بر پشت شتر زمانه سوارید و او به سرعت شما را به سوى مرگ مى برد. مى بینید که چگونه شب و روز و خورشید و ماه مى آیند و مى روند و هر نوى را کهنه و فرسوده مى سازند و هر دورى را نزدیک مى کنند و هر وعده اى را حاضر مى نمایند. پس براى پیمودن راهى دراز خود را مهیا کنید و توشه برگیرید.
مقداد برخاست و پرسید: یا رسول الله منظور از جایگاه سست چیست ؟
حضرت فرمود: همین دنیاست. خانه اى که در آن سخت مبتلا مى شوید و سپس از آن کوچ مى کنید. حال که چنین است، آنگاه که فتنه ها مانند پاره هاى شب سیاه شما را فروگرفت به قرآن پناه ببرید. قرآن شفاعت مى کند و شفاعتش را مى پذیرند، قرآن از آنان که به آن بى اعتنایى مى کنند، سعایت مى کنند و سعایت و شکایت قرآن را تصدیق مى کنند. هر کس قرآن را پیش روى خویش قرار دهد، قرآن او را به بهشت وارد مى کند و هر کس قرآن را پشت سر اندازد، قرآن او را به دوزخ مى افکند... [ [قال رسول الله صلى الله علیه و آله: یا ایها الناس انکم فى زمان هدنه، و انتم على ظهر السفر و السیر بکم سریع. فقد رایتم اللیل و النهار و الشمس و القمر یبلیان کل جدید و یقربان کل بعید، و یاتیان بکل موعود. فاعدوا الجهاز لبعد المفاز. فقام المقداد فقال: یا رسول الله! ما دار الهدنه؟ قال: دار بلاء و انقطاع. فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم، فعلیکم بالقرآن. فانه شافع مشفع و ماحل مصدق. من جعله امامه قاده الى الجنه و من جعله خلفه ساقه الى النار. "تفسیر عیاشى 13:1". ] ]
حضرت على هم که شاگرد نخست مکتب قرآن بود، سخنانى در آسا و گهربار در عظمت قرآن، گفته است، چنانچه در یکى از آن گفتارهاى فراوان مى فرماید: قرآن را بیاموزید، زیرا که نیکوترین گفتار است، ژرفاى آیات آن را خوب بفهمید، چون که بهار و طراوت دلهاست. به نور قرآن شفا بجویید، چرا که شفابخش سینه هاست، آن را به نیکویى بخوانید، زیرا که سودمندترین قصه هاست، - و آگاه باشید- دانشمندى که به آنچه غیر از دانش اوست عمل کند، همانند جاهل سرگشته اى است که از بیمارى جهل بهبودى نیابد. بلکه حجت خدا- به خاطر علمش- بر او بزرگتر، و حسرت و پشیمانى اش لازمتر، و نزد خداوند سرزنش بر او بیشتر است. [ و تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب، و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور، و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص. و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذى لایستفیق من جهله، بل الحجه علیه اعظم، و الحسره له الزم و هو عند الله الوم. "نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 110". ]
اما با همه ى این توصیه ها، حضرت امیرالمومنین چنین پیشگویى مى کنند: پس از من روزگارى را در مى یابید که در آن زمان چیزى نهان تر از حق و آشکارتر از باطل نیست، روزگارى که بیشترین دروغ و ناروا به خدا و رسول بسته مى شود. نزد مردم آن دوران کالایى بى ارزش تر از کتاب خدا نیست، البته آن هنگام که آیات آن به حق تلاوت و معنا شود.
و در عین حال کالایى رایج تر و پربهاتر از قرآن نیست، البته آن گاه که معانى آن از موضع و منظور اصلى تحریف شود... [ انه سیاتى علیکم من بعدى زمان لیس فى ذلک الزمان شى ء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اکثر من الکذب على الله تعالى و رسوله صلى الله علیه و آله، و لیس عند اهل ذلک الزمان سلعه ابور من الکتاب اذا تلى حق تلاوته و لا سلعه انفق بیعا و اغلى ثمنا من الکتاب اذا حرف من مواضعه... "کافى 387:8". ]
موفق باشید ...