رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

اهمیت شب زنده دارى و نافله شب...

به شب زنده دار پایدارى که جهان در پرتو ولایتش پابرجا است ...

یه اول در اهمیت شب زنده دارى
لیسوا سواء من اهل الکتاب امة قائمه یتلون آیات الله آناء اللیل و هم یسجدون(آل عمران 113)
با اینکه در آیات قبل ، خداوند از یهودیان مذمت مى کند و مى فرماید: ضربت علیهم المسکنه ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله آنان پیوسته اسیر بدبختى و ذلت شدند از اینرو که به آیات خدا کافر شده اند. و در ابتداى همین آیه هم مى فرماید:ضربت علیهم الذله اینما ثقفوا. هرجا باشند ذلت و خوارى بر سر آنان خیمه مى زند.
اما در آیه بالا همین اهل کتاب را به دلیل اینکه شب زنده دارند و به تلاوت آیات خدا و سجده بسر مى برند مى ستاید.
آیه دوم : تتجا فى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة العین جزاء بما کانوا یعملون (سوره سجده 16 - 17)
در این آیه نیز شب زنده دارى و اشتغال به دعا و استغفار در دل شب را بهمراه انفاق مالى چنان مى ستاید که در پاداش آن مى فرماید: در قبال این اعمال آنقدر خداوند براى آنها پاداش تهیه دیده که کسى نمى داند چه چیزها است (نامحدود حتى غیر قابل پیش بینى است ).
آیه سوم : در سوره دهر (آیه 26) مى فرماید و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما. هم آنانکه شبها به خاطر پروردگارشان با سجود و قیام بسر مى برند.
براى دعا و ارتباط با خدا وقت خاصى تعیین نشده است که در غیر آن وقت کسى نتواند با خدا ارتباط برقرار نماید و عرض نیاز کند. زیرا مى فرماید: و اذا سئلک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان (سوره بقره آیه 182)
بندگانم اگر از من پرسیدند بگو من نزدیکم جواب مى دهم دعاى آنها را هر وقت که مرا بخوانند.
چنانکه ملاحظه مى کنید مقید به وقت خاصى نفرموده ولى براى بعضى از اوقات مزیت هاى خاصى مقرر نموده ، که از آن جمله بعد از نمازهاى پنجگانه یومیه است . از همه این اوقات برتر و بالاتر طبق آیات قبل و آیات بسیار دیگرى که در قرآن کریم هست دل شب و هنگام سحر است .
تهجد که عبارت است از بیدار خوابى ، از مهمترین اعمال شایسته مؤ من بشمار مى آید که مقدارى از شب را به عبادت و تلاوت قرآن بپردازد. آنقدر شب زنده دارى اهمیت دارد که خداوند بلا را بواسطه شب زنده داران از مردم دفع مى نماید.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند مى فرماید: انى لا هم باهل الارض عذابا فاذا نظرت الى عمار بیتوتى و الى المتهجدین و الى المتحابین فى الله و الى المستغفرین بالاسحار صرفت عنهم (1)
من تصمیم عذاب براى اهل زمین مى گیرم اما وقتى نگاه مى کنم به آباد کنندگان خانه ام و به شب زنده داران و کسانى که براى من به یکدیگر محبت مى ورزند و کسانى که سحرگاهان به استغفار اشتغال دارند بلا را از آنها دفع مى کنم .
کیفیت شب زنده دارى و اهمیت آن را مى توان از رفتار على علیه السلام در دل شب فهمید به این روایت توجه کنید.
ضراربن حمزه وارد بر معاویه شد. از او تقاضا کرد که صفات على علیه السلام را براى او بیان کند.
فقال کان والله بعید المدى شدید القوى یقول فصلا و یحکم عدلا یتفجر العلم من جوانبه و تنطف الحکمه من نواحیه یستوحش ‍ من الدنیا و زهرتها و یستانس باللیل و وحشته کان و الله عزیز العبره طویل الفکره یقلب کفه و یخاطب نفسه و یناجى ربه یعجبه من اللباس ما خشن و من الطعام ما جشب کان و الله کاحدنا اذا اتیناه و یجیبنا اذا ساءلناه و کنا مع دنوه منا و قربنا منه لا نکلمه لهیبته و لا نرفع اعیننا الیه لعظمته فان تبسم فعن مثل للؤ لؤ المنظوم یعظم اهل الدین و یحب المساکین لا یطمع القوى فى باطله و لا ییاس الضعیف من عدله
ضرار گفت : على علیه السلام آنقدر داراى شخصیت و ارزش بود که بخدا قسم نمى توان محاسن و اوصافش را تمام کرد. پرتوان ، واقع سنج و عدالت گستر، چشمه هاى دانش سرشار از او جریان داشت حکمت فراوان از افکار و اندیشه اش مى جوشید، از زرق و برق دنیا گریزان بود و دل بسته به شب زنده دارى و تاریکى و وحشت شب بود. اشک فراوان مى ریخت و زیاد در اندیشه بود دست خویش را به هم مى مالید و با خود صحبت مى کرد (نفس خود را مخاطب قرار مى داد) و به مناجات با خدا مى پرداخت . از لباس خشن و زبر خوشش مى آمد (نه تن پرور باشد که حریر و ابریشم بپوشد) از غذاى لذیذ و گوارا گریزان بود (با تمام شخصیتى که داشت ) چون یکى از ما به شمار مى رفت وقتى خدمتش مى رسیدیم ما را بخود نزدیک مى کرد و سؤ المان را جواب مى داد. با تمام قرب و نزدیکى که به او داشتیم از هیبت و جلالش یاراى سخن نداشتیم و از عظمتش چشم به زمین مى دوختیم لبخند که مى زد مانند مروارید غلطان ، دهانش به زیور دندان (مثل مروارید برشته کشیده ) مشاهده مى شد. به دین داران احترام مى گذاشت و مستمندان را دوست مى داشت . قدرتمند در ادعاى باطل خود، هرگز امید نفوذ بر على را نداشت . ناتوان در حق خویش ماءیوس از عدالت او نبود.
اشهد بالله لقد رایته فى بعض مواقفه و قد ارخى اللیل سدوله و غارت نجومه و هو قائم فى محرابه قابض على لحیته یتململ تململ السلیم و یبکى بکاء الحزین فکانى الان اسمعه و هو یقول ((یا دنیا یا دنیا ابى تعرضت ام الى تشوقت هیهات هیهات غرى غیرى لا حاجة لى فیک قد ابنتک ثلاثا لا رجعة لى فیها فعمرک قصیر و خطرک یسیرو املک حقیر آه آه من قلة الزاد و بعد السفر و وحشة الطریق و عظم المورد.
خدا را گواه مى گیرم على را در یکى از شب زنده داریهایش دیدم در حالى که تاریکى شب همه جا را گرفته بود و ستاره ها غروب کرده بودند. در محراب عبادت ایستاده بود و محاسن خود را در دست داشت ، مثل مارگزیده بخود مى پیچد و با تمام حزن و اندوه اشک از دیده مى ریخت . گویا هم اکنون نوایش را مى شنوم که مى گفت : ((دنیا! دنیا! متعرض من شده اى ؟! مشتاق منى ؟! هیهات هیهات هرگز! برو دیگرى را بفریب من به تو احتیاجى ندارم ترا سه طلاقه کرده ام و دیگر مرا به ازدواج با تو برگشتى نیست ! چه عمر کوتاهى دارى چقدر بى ارزشى . اشتیاق به تو کم است آه آه از کمى زاد و دورى راه و وحشت سفر. و جایگاهى خطرناک (که باید به آنجا رفت ).
در این موقع از دیدگان معاویه اشک جارى شد که با آستین خود پاک کرد حاضرین نیز شروع به گریه کردند ثم قال کان و الله ابوالحسن کذلک گفت واقعا ابوالحسن على علیه السلام همینطور بود.
پرسید: ضرار چقدر على را دوست داشتى ؟ گفت به مقدار دوستى مادر موسى نسبت به موسى با این حال باز از خدا پوزش ‍ مى خواهم که درباره على علیه السلام کوتاهى کرده ام .
معاویه گفت : ضرار چگونه در فراق على صبر کرده اى ؟ گفت چون آن مادرى که فرزندش را بر روى سینه اش بکشند که هرگز اشکش ‍ خشک نمى شود و آتش سینه اش از التهاب نمى افتد و خاموش نمى شود. ضرار از جا حرکت کرد و در حال گریه خارج شد. معاویه روى به حاضرین نموده گفت اگر شما مرا از دست بدهید یک نفر میان شما نیست که این چنین ثناگویم باشد.
فقال له بعض من کان حاضرا على قدر صاحبه یکى از حاضران گفت : قدر و ارزش نهادن هر دوستى به دوستش به مقدار ارزش اوست .(2)
در سفینه البحار یک جریان دیگر از نوف نقل مى کند که بسیار آموزنده و مهم است .
حبه عرنى گفت من و نوف (3) در داخل حیاط خوابیده بودیم . در دل شب هنگام سحر چشممان افتاد به امیر المؤ منین که دست خویش را بر روى دیوار گذاشته چون انسان حیران و سرگردانى این آیه را تلاوت مى کند: ان فى خلق السموات و الارض ... و چون شیداى سرگردان به تلاوت ادامه مى دهد. در این موقع به من گفت : حبه ! بیدارى یا خواب گفتم بیدارم ، اما در این اندیشه هستم که شما اینطور رفتار مى کنى ما چه کنیم ؟ اشکهاى امیر المومنین مثل ابر بهار ریخت و گفت :
ان لله موقفا و لنا بین یدیه موقفا لا یخفى على شى من اعمالنا یا حبه ! ان الله اقرب الیک من حبل الورید یا حبه لا یحجبنى و ایاک عن الله شى .
در آینده خداوند براى حساب جهانیان اقدام خواهد کرد و ما در مقابلش باید بایستیم . ذره اى از اعمال ما بر او پنهان نیست . حبه ! خدا به تو از رگ گردنت نزدیکتر است حبه ! لحظه اى نیست که من و تو از نظر خدا پنهان باشیم و چیزى نیست که من و تو را از نظر او پنهان دارد.
بعد متوجه نوف شد و فرمود: نوف ! تو خوابیده اى گفت : نه آقا امیر المومنین ! امشب از مشاهده حال شما اشک فراوان ریختم . فرمود: نوف ! اگر امشب از خوف خدا زیاد گریه کرده اى بدان که فردا خوشحال خواهى شد وقتى قیامت مقابل پروردگارت بایستى !
یا نوف انه لیس من قطرة قطرت من عین رجل من خشیة الله الا اطفاءت بحارا من النیران . انه لیس من رجل ، اعظم منزلة عند الله من رجل بکى من خشیة الله و احب فى الله و ابغض فى الله یا نوف من احب فى الله یستاثر على محبته و من ابغض فى الله لم ینل ببغضه خیرا عند ذلک استکملتم حقایق الایمان .
فرمود: نوف ! هیچ فردى دانه اى اشک از خوف خدا نمى ریزد مگر اینکه دریاهایى از آتش را با آن اشک خاموش مى کند عزیزترین فرد نزد خداوند کسى است که از خوف خدا مى گرید و دوستى اش در راه خداست و دشمنى اش در راه اوست . نوف هر کسى که دوستى خود را در راه خدا قرار دهد چیزى را بر او مقدم نمى دارد و هر که بغض و خشم خود را فقط براى خدا داشته باشد هرگز خشم به کار خوب نخواهد گرفت در چنین شرایطى ایمان خود را به کمال مى رسانید. شروع به پند و اندرز آنها نمود و در آخر فرمود از خدا بپرهیزید من شما را پند دادم . آنگاه براه خود ادامه داد در حالى که مى گفت :
لیت شعرى فى غفلاتى امعرض انت عنى ام ناظر الى و لیت شعرى فى طول منامى و قلة شکرى فى نعمک على ما حالى ؟ قال فو الله ما زال فى هذا الحال حتى طلع الفجر(4)
کاش مى دانستم آیا هنگام غفلتم چشم عنایت از من گرفته اى یا هنوز به من عنایت دارى . کاش مى دانستم با این خوابهاى طولانى که دارم و کمى شکر در مقابل نعمتهایت چه حالى در نظر تو دارم ؟!!
حبه گفت : و الله پیوسته همین حال را داشت تا فجر طلوع کرد (هنگام اذان صبح شد)
 

از مزایاى شب زنده دارى صحت و سلامت بدن است .
بلال گفت رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: علیکم بقیام اللیل فانه داءب الصالحین قبلکم و ان قیام اللیل قربة الى الله و منهاء عن الاثم و تکفیر السیئات و مطردة الداء عن الجسد. (5)
شب زنده دار باشید که شب زنده دارى راه و روش پیشینیان صالح است و موجب تقرب به خدا و باز دارنده از گناه و برطرف کننده خطایا است و بیمارى را از بدن دور مى کند.
امیر المومنین علیه السلام مى فرماید: قیام اللیل مصحة للبدن و مرضاة للرب عزوجل و تعرض للرحمه و تمسک باخلاق النبیین .(6)
شب زنده دارى موجب صحت و سلامتى بدن و خشنودى خدا است و در مسیر رحمت خدا قرار گرفتن و چنگ به اخلاق پیامبران زدن است .
امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: علیکم بصلوة اللیل فانها سنة بینکم و داءب الصالحین قبلکم و مطردة الداء عن اجسادکم .
نماز شب بخوانید که سنت پیامبر است و روش صالحین پیشین و برطرف کننده بیماریهاى بدن است .
سه نفر اگر در شهرى شب زنده دار باشند خداوند بلا را از آن شهر برمى گرداند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود خداوند تبارک و تعالى وقتى اهل شهرى را ببیند در معصیت غرقند ولى در آن شهر سه نفر مومن است ، خطاب به اهالى شهر مى نماید: یا اهل معصیتى لولا فیکم من المومنین المتحابین بجلالى العامرین ارضى و مساجدى و المستغفرین بالاسحار خوفا منى لا تزلت بکم عذابى ثم لا ابالى (7)
اى معصیت کاران ! اگر نبودند میان شما آن مومنانى که به مهر و محبت رفتار مى کنند و آنها که با نماز خود این سرزمین و مساجد را آباد نموده اند و آنها که در دل شب و سحرگاه از خوف من به استغفار مى پردازند، عذاب بر شما نازل مى کردم و باکى نداشتم .
بالاخره پیامبر اکرم مى فرماید اشراف امتى حملة القرآن و اصحاب اللیل (8)
برجستگان امت من همراهان قرآن و شب زنده دارانند و فرمود: شرف المومن صلوته باللیل و غره کف الاذى عن الناس (9)
شرف مومن ، نماز شب خواندن او است و عزتش خوددارى از آزار مردم مى باشد.
جبرئیل خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسید گفت : یا محمد عش ما شئت فانک میت و احبب من شئت فانک مفارقه و اعمل ما شئت فانک مجزى به و اعلم ان شرف الرجل قیامه باللیل و عزه استغنائه عن الناس (10)
اى محمد! هر گونه که مایلى زندگى کن بالاخره خواهى مرد. و هر که را مایلى دوست بدار بالاخره از او جدا خواهى شد و هر کار مایلى بکن اما بدان که پاداشش را خواهى دید.
بدان ! که شرف و شخصیت مرد به شب زنده دارى او و عزتش به بى نیازى از مردم مى باشد.
اذا تخلى العبد فى جوف اللیل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه فاذا قال یا رب ! یا رب ! ناداه الجلیل جل جلاله : لبیک عبدى سلنى اعطک و توکل على اکفک ثم یقول جل جلاله لملائکته : انظروا الى عبدى فقد تخلى فى جوف هذا اللیل المظلم و البطالون لاهون و الغافلون نیام اشهدوا انى قد غفرت له (11)
وقتى بنده در دل شب تار، با خداى خود خلوت مى کند و به مناجات مى پردازد خداوند نور در دلش جایگزین مى فرماید وقتى مى گوید: یا رب یا رب ! خداوند جلیل مى فرماید: آرى بنده من . بخواه تا به تو بدهم . اعتماد بر من کن تا کارت را کفایت کنم . بعد به ملائکه مى فرماید: ملائکه من ! نگاه کنید به این بنده ام چگونه در دل شب تاریک با من خلوت نموده با اینکه تبهکاران به لهو و لعب پرداخته اند و غافلان در خوابند. شما گواه باشید من او را آمرزیدم .
آرى باید گفت شب زنده داران شیفتگان و دلباختگان پروردگارند که از خلوت شب کمال استفاده را نموده و با خداى خود به خلوت نشسته اند ملاحظه کنید خداوند به موسى بن عمران چه مى فرماید.
مفضل مى گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم مى فرمود از مناجاتهاى خدا با موسى بن عمران این بود که به او فرمود:
یابن عمران کذب من زعم انه یحبنى فاذا جنة اللیل نام عنى الیس کل حبیب یحب خلوت حبیبه ؟ ها انا ذا یابن عمران ؟ مطلع على احبائى اذا جهنم اللیل حولت ابصار هم فى قلوبهم و مثلت عقوبتى بین اعینهم . یخاطبونى عن المشاهده و یکلمونى عن الحضور یابن عمران ! هب لى من قلبک الخشوع و من بذلک الخضوع و من یمینک الدموع فى ظلم اللیل و ادعنى فانک تجدنى قریبا مجیبا(12)
پسر عمران ! دروغ گفته ، کسى که مدعى است ، مرا دوست دارد اما در تاریکى شب بخواب مى رود (و از من فراموش مى کند) مگر هر دلباخته اى دوست ندارد با محبوب خویش خلوت کند. اینک اى پسر عمران ! من متوجه دوستانم هستم در تاریکى شب که با دیده دل چشم به من دوخته اند و عقوبت کیفرم در مقابل دیده هایشان مجسم شده ، چنان با من به صحبت مى پردازد مثل اینکه مرا مى بیند و سخن با کسى مى گوید که در حضورش ایستاده اند.
اى پسر عمران ! به من ببخش خشوع دل و خضوع بدن خویش را و اشک دیدگانت را آنگاه دعا کن خواهى دید بتو نزدیکم و جوابت را مى دهم .


عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال مازال جبرئیل یوصینى بقیام اللیل حتى ظننت ان خیار امتى لن یناموا.(13)
پیامبر اکرم فرمود: آنقدر جبرئیل مرا سفارش به شب زنده دارى کرد که گمان کردم برجستگان امتم شب را نخواهند خوابید.
در اهمیت شب زنده دارى امام صادق مى فرماید:
الشتاء ربیع المومن . یطول فیه لیلة فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه .(14)
زمستان بهار مومن است زیرا شب هایش بلند است از بلندى شب براى شب زنده دارى و از کوتاهى روزهایش براى روزه گرفتن کمک مى گیرد.
توجه کنید به سفارشى که مادر حضرت سلیمان به فرزندش مى نماید. مادرها باید دقت داشته باشند چنین توصیه ها به فرزندان خود بنمایند.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله قالت ام سلیمان بن داود یا بنى ایاک و کثرة النوم باللیل فان کثرة النوم باللیل تدع الرجل فقیرا یوم القیامه (15)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: مادر سلیمان بن داود به فرزند خود گفت : پسرم ! از زیاد خوابیدن در شب بپرهیز زیرا خواب زیاد در شب انسان را روز قیامت فقیر و تهیدست مى کند.
اهمیت نماز شب از دیدگاه قرآنبا اینکه آیات متعددى در اهمیت نافله شب در قرآن کریم آمده است اما جهت اختصار به دو آیه اکتفا مى کنیم .
آیه اول :
و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا (سوره اسرى آیه 79)
آیه دوم : ان ربک یعلم انک تقوم ادنى من ثلثى اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار...(سوره مزمل آیه 20)
در آیه اول خداوند ((مقام محمود)) که تفسیر به مقام شفاعت شده محصول نافله شب پیامبر مى شمارد و آینده اى این چنین با ارزش ‍ را براى نافله شب بیان مى کند. مى فرماید: مقدارى از شب را به بیدارى بگذران در حالى که به نافله پرداخته اى امید است پروردگارت به تو مقام محمود عنایت کند.
در آیه دوم : نافله شب را بر پیامبر صلى الله علیه و آله واجب مى کند مى فرماید: یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا. اى گلیم به خود پیچیده ! شب را به پاخیز مگر مقدار کمى .
قطب راوندى در فقه القرآن معتقد است که این آیه وجوب نماز شب را بر پیامبر مسلم مى کند. که امام صادق علیه السلام به این وجوب تصریح دارد عمار ساباطى گفت ما در منى خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودیم یک نفر از حاضران پرسید شما درباره نافله چه مى فرمایید؟ فرمود: واجب است (از شنیدن این جواب هم ما و هم سوال کننده تعجب کردیم ) امام که متوجه وحشت و تعجب ما بود فرمود منظورم نماز شب است که بر پیامبر صلى الله علیه و آله واجب است خداوند در این آیه مى فرماید:
و من اللیل فتهجد به نافلة لک 
بعضى از علما مى گویند از باب تاءسى به پیامبر صلى الله علیه و آله بر مومنین نیز واجب بوده ولى آیه سوره اسرى((نافله لک )) که خطاب به شخص پیامبر مى نماید مومنین را از حکم وجوب خارج مى کند.
بالاخره از آیات قبل مخصوصا آیه سوره مزمل استفاده مى شود که گروهى از مومنین به شب زنده دارى اهتمام داشته اند که مى فرماید:
ان ربک یعلم انک تقوم ادنى من ثلثى اللیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک .
پروردگارت مى داند تو و گروهى از کسانى که با تو هستند نزدیک دو ثلث از شب یا نصف و یا ثلث شب را به پا مى خیزند.
 

گرچه ما از جهت تشویق ، پیوسته رفتار و کردار پاک مردان صدر اسلام را به عنوان الگو یاد مى کنیم ، اما بالاخره در این میان ما خود چه کرده ایم و چه باید بکنیم .
نماز شب بسیار با اهمیت و کارساز است ، غفلت از آن همراه با یک محرومیت غیر قابل جبران خواهد بود: غوغاى زندگى روزانه از جهات مختلف انسان را به خود جلب مى کند و فکر آدمى را به وادیهاى گوناگون مى کشاند که جمعیت خاطر حضور قلب کامل در آن بسیار مشکل است اما در دل شب به هنگام سحر و فرو نشستن غوغاى زندگى مادى و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقدارى خواب ، حالت توجه و نشاط خاصى به انسان دست مى دهد که بى نظیر است .
آرى در این محیط آرام دور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایى تواءم با حضور قلب حالت توجهى به انسان دست مى دهد که فوق العاده روح پرور و تکامل آفرین است .
به همین دلیل دوستان خدا همیشه از عبادتهاى آخر شب براى تصفیه روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص نیرو مى گرفته اند در آغاز اسلام نیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با استفاده از همین برنامه روحانى مسلمانان را پرورش داد و شخصیت آنها را آنقدر بالا برد که گویى آن انسان سابق نیستند، از آنها انسان تازه اى آفرید. مصمم ، شجاع ، با ایمان ، پاک ، با اخلاص و شاید مقام محمود که در آیات قبلى به عنوان نتیجه نافله شب آمده است اشاره به همین حقیقت باشد این عبادت تاءثیر فوق العاده اى در صفاى روح و تهذیب نفس و تربیت معنوى انسان و پاکى قلب و بیدارى دل و تقویت ایمان و اراده و تحکیم پایه هاى تقوى در دل و جان دارد که حتى با یک مرتبه آزمایش انسان آثار آن را به روشنى در خود احساس مى کند.(16)
با اینکه نماز شب از نمازهاى مستحبى است ولى کرارا در قرآن مجید به آن اشاره شده ، این نشانه اهمیت فوق العاده آن است تا اینجا که قرآن آن را وسیله وصول به مقام محمود و مایه روشنى چشم شمرده است . در روایات اسلامى نیز فوق العاده روى این نوع راز و نیاز شبانه و بیدارى در سحر گاهان تکیه شده است .
در یک جا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن را کفاره گناهان مى شمرد و مى فرماید: یا على ثلاث کفارات منها التهجد باللیل و الناس نیام . سه چیز موجب کفاره گناهان است که یکى از آنها شب زنده دارى است در حالى که مردم خوابند.
از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون چنین نقل شده کانوا اقل اللیالى تفوتهم لا یقومون منها کمتر شبى بر آنها مى گذشت که بیدار نشوند و عبادت نکنند.
باز در حدیث دیگرى آمده که پیامبر مى فرماید: الرکعتان فى جوف اللیل احب الى من الدنیا و ما فیها.(17)
دو رکعت در دل شب محبوبتر است نزد من از دنیا و آنچه در دنیا است .
بالاخره در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى بینیم که به سلیمان دیلمى (یکى از یارانش ) مى فرماید: لا تدع قیام اللیل فان المغبون من حرم من قیام اللیل . مبادا شب زنده دارى را رها کنى زیرا زیانکار کسى است که از شب زنده دارى محروم باشد.
در واقع باید گفت : زندگى بدون شب زنده دارى پوچ و بى مایه و بى نمک است . دل دادن به خدا در دل شب آنچنان لطیف و پرمایه و لذت بخش است که مى توان گفت ((یدرک و لا یوصف )) نمى توان گفت چگونه است ، باید خود شب زنده دار باشى تا بفهمى چقدر عالى و عظیم است .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد