رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

نهج البلاغه زمینه ساز بیداری ذهنهای جامعه است...

تفاوت ارزش‌های اخلاقی نهج‌البلاغه در نوع نگرش امیرالمؤمنین(ع) به مفاهیم اخلاقی است که سبب ماندگاری اخلاق علوی شده است.

سراسر زندگی امیرالمؤمنین(ع) برای مسلمانان بویژه شیعیان درس است، اما به دلیل گستره وقایع و موضع‌گیری‌های متفاوت آن حضرت به اقتضای شرایط گوناگون، شاید امکان دستیابی الگوی ثابت زیست مسلمانی از سیره ایشان وجود نداشته باشد. 

 

 از این رو، به نظر می‌رسد در مباحث اجتماعی و فرهنگی مناسب است دوران حکومت چهار سال و نه ماهه حضرت، ملاک الگوبرداری در شؤون اجتماعی قرار گیرد. 

 

 ـ امام علی(ع) در عصری می‌زیست که ارزشهای اخلاقی رنگ باخته بود و ضد ارزش‌ها در لباس ارزش ارائه می‌شد. از همین روست که ایشان در حکمت 22 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: اگر گام‌هایم استوار ماند و از این لغزشگاه‌هایی که بدعت‌ها پدید آورده‌اند، رهایی یافتم، اموری را تغییر خواهم داد.  


امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 129 نهج‌البلاغه، بصراحت به کجروی‌های جامعه زمان خویش اشاره می‌کند و در توصیف زمان خویش خطاب به رفتار اشراف‌گرایانه و کبر ورزی برخی مسلمانان می‌فرماید: در روزگاری هستید که پشت کردن به نیکی، در آن رو به افزایش است و رو آوردن به شر در آن رو به فزونی است. 

 

 امام در خطبه 41 نیز می‌فرمایند: در زمانی به سر می‌بریم که بیشتر مردم آن، فریبکاری را زیرکی می‌شمارند و نادانان آن‌ها را اهل چاره‌جویی و حسن تدبیر می‌خوانند.  

 

حضرت در چنین فضایی باید دست به انجام کارهای فرهنگی می‌زد، البته ایشان ملاحظات بسیاری درباره جامعه و مصلحت آن داشت و به همین دلیل در یکی از خطبه‌های طولانی خویش بیش از 30 مورد کاستی‌های اجتماع را نام می‌برد که از اصلاح آن چشم‌پوشی کرده است. 

 

 ضمن اینکه امام ابتدا در حوزه اقتصادی دست به اصلاحات زد و مانند زمان پیامبر(ص) بیت‌المال را به صورت مساوی میان همگان تقسیم کرد.
 

در یک نگاه اجمالی باید کارهای امیرالمؤمنین(ع) را در حوزه فرهنگ به دو بخش «اقدامات» و «اصلاحات» تقسیم کرد. پاسداری از سنتهای نیکو و مبارزه با روش‌های ناپسند دو اقدام مهم فرهنگی امیرالمؤمنین(ع) برای اقدام سومی به نام فرهنگسازی علوی بود. 

 

 ایشان به شناسایی انحراف جامعه، فرهنگ مردم را دگرگون کرد، زیرا می‌دانست سیاستهای اقتصادی و حکومتی بدون تحول در زیرساختهای فرهنگی تحقق نمی‌یابد.  


حضرت امیر در حوزه اصلاحات فرهنگی نیز «خرد ورزی» و «دانش‌پژوهی» را دو سیاست راهبردی برای نجات جامعه از نادانی و سطحی‌نگری قرار داد. کوشش امام این بود که جامعه نادان را به سوی تدبر و تعقل رهنمون کند، زیرا افراد فاقد ‌اندیشه را عامل بدبختی و فلاکت مسلمین می‌دانست.  


درباره تأکید ایشان بر دانش‌پژوهی نیز باید گفت این موضوع بازتابی از اندیشه پیامبر اعظم(ص) است. چنانچه در حدیث نبوی آمده است: آن که بدون دانش بخواهد کاری را سامان دهد، بیش از آنکه اصلاح کند، فساد بر جای می‌نهد. 

 

از دو مقوله خرد ورزی و دانش‌پژوهی که بگذریم، حضرت امیر بر تبیین شیو‌ه‌های رفتاری و گسترش آموزش و پرورش همگانی تأکید داشت، زیرا رفتار عالم بدون عمل را سبب تباهی دانش می‌دانست و در حکمت 372 نهج‌البلاغه بر این امر تأکید می‌کند.  

 
به عنوان نمونه ایشان بر هماهنگی و همسانی گفتار و کردار تأکید دارد و در خطبه 29 برخی یاران خویش را نکوهش می‌کند، زیرا سخن آنان در پیدا و نهان دو گونه است. 


امیرالمؤمنین(ع) از هر زمان و مکانی برای آموزش و بیان مبانی قرآنی و احکام دینی استفاده می‌کرد. روشهای آموزشی حضرت نیز در نوع خود جالب توجه است. 

 

 آموزش‌های ایشان تنها به منبر و سخنرانی محدود نمی‌شود، بلکه مکاتبه، پاسخ به سؤالات، مباحثه با اهل علم و پرسش از دانشمندان، نمونه‌هایی از شیوه‌های تدریس حضرت به شمار می‌رود. 

 

 امام «نامه» را گویاترین سخن می‌داند و در نامه 67 نهج‌البلاغه، پاسخ به پرسش‌ها، آموزش نادان‌ها و گفت‌وگو با اهل علم را جزو روش‌های مختلف تعلیم بر می‌شمرد. 

 

 البته رعایت حدود از بدیهیات است و مشی امام نیز به گونه‌ای است که هر پرسشی را پسندیده نمی‌داند، چنانچه در حکمت 320 می‌فرماید: برای فهمیدن بپرس نه برای آزار دادن، که نادان آموزنده همانند داناست و دانای بیرون از انصاف، همانند نادان پر از چون و چراست.
 

دانش تربیت خلق و اداره جامعه اسلامی از ضروریات امامت است و امام مسلمین باید با شناخت ویژگی‌های جامعه و مردم، موانع کمال را رفع کند و زمینه رشد همگان و تعالی جامعه را فراهم آورد.  

 

امیرالمؤمنین(ع) نیز از چنین خصوصیتی برخوردار بود و تأکید می‌کرد: « برترین بندگان خدا نزد خداوند پیشوای دادگری است که ره‌یافته و راهبر باشد، سنت شناخته را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند»(خطبه 164). 

 
دستورات اخلاقی مانند راست‌گویی،‌ امانت‌داری، ‌محبت‌ورزی، شکیبایی، رازداری، عیب‌پوشی، وفاداری، ایثار و ... در تمام مکاتب بشری ارزشمند و قابل احترام است، این مفاهیم در نهج‌البلاغه شکل کاربردی به خود می‌گیرد. امام تأکید می‌کند دانستن دستورهای اخلاقی هنگامی سودمند است که به کار بسته شود و علم هرگاه از عمل فاصله گیرد،‌ جهل و نادانی محسوب می‌شود.  

 

امیرالمؤمنین(ع) ملاک دستورات اخلاقی در ارزشمندی را کارآمدی می‌داند و معتقد است کسی که علم کمتری دارد اما اهل عمل است، از کسی که عالم اما بی‌عمل است،‌ اجر و قرب بیشتری دارد. ایشان در حکمت 366 می‌فرماید: «علم با عمل قرین و همراه است.  

 

پس هر که علم آموخت، باید آن را به کار بندد. علم عمل را فرا می‌خواند، اگر پاسخ داد، می‌ماند وگرنه از آنجا رخت می‌بندد». 


امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه با پندهای گرانسنگی مانند دنیاگریزی، مرگ‌آگاهی، انفاق و نوع‌دوستی، زمینه را برای بیدارسازی وجدان آدمی فراهم می‌کند و با گسستن زنجیرهای دلبستگی مادی، انسان را به جایی می‌رساند که از زشتی‌ها متنفر می‌شود و خود را در دریای محبت الهی غوطه‌ور می‌بیند. 

 

 در این حالت خداوند نیز از او حمایت و حفاظت می‌کند: «من کان له من نفسه واعظ کان علیه من ا... حافظ»؛ هر کس از خودش واعظی داشته باشد و خود اندرزدهنده خویش باشد، از سوی خدا برای او نگاهبانی هست. 


اگر به طور اختصار بخواهیم ویژگی‌های بنیادین اخلاق علوی را برشمریم،‌ به دو مورد «اخلاص» و «تقوا» باید اشاره کنیم. بزرگان از جمله مؤلف «منازل السائرین» در تعریف اخلاص، آن را پاک کردن از هر گونه آمیختگی عنوان کرده‌اند.  


یعنی انسان چنان جان خویش را پیراسته کند که خود را نبیند و فقط برای خشنودی خدا گام بردارد. رسیدن به اخلاص بسیار دشوار است و همین خلوص نیت، اسلام را از سایر مکاتب بشری جدا می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) آنچنان اخلاص را مهم می‌شمارد که یگانه‌پرستی را مقدمه رسیدن به آن می‌داند: «کمال توحیده الاخلاص له». 

 

 اگر امام چنین بر اخلاص تأکید دارند به این دلیل است که اخلاص و یکتاپرستی با حقوق مسلمانان پیوند دارد و فرد مخلص نمی‌تواند حرمت حقوق دیگر افراد را پایمال کند. ضمن اینکه اخلاص، محاسن دیگری نظیر «امانت‌داری» را هم به همراه دارد،‌ حضرت امیر در این باره می‌فرماید: «کسی که نهان و آشکار و گفتار و کردارش متفاوت نباشد، عبادت را گزارده و عبادت خالص را به جای آورده است». 

 

 امیرالمؤمنین درباره وجه دیگر اخلاق یعنی «تقوا» نیز سفارش بسیار دارد. به عنوان نمونه ایشان در خطبه 191 می‌فرماید: ای بندگان خدا! شما را به پروا از خدا سفارش می‌کنم که تقوا حق خداست بر شما و حق شما را بر خدا سبب می‌شود.  


از این عبارت حضرت چنین نتیجه گرفته می‌شود که «پرهیزکاری» معنای کاملی برای تقوا نیست و مراد، همان احساس «خدا ناظری» است. یعنی در همه حال خدا را ناظر کردار خویش ببینیم. به بیان دیگر می‌توان چنین گفت که اگر همه کردارهای پسندیده کنار هم جمع شوند، تقوا سرپرست تمام آن‌ها خواهد بود.  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد