رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

در تکاپوی عبادت ...

عبودیت خداوند «شرح صدر» و ظرفیت روحى وسیعى به انسان مى‏بخشد، به‏گونه‏اى که حتى در سخت‏ترین شرایط از تحمل و رضاى خاصى برخوردار است.

عبد خدا مى‏داند، تا وقتى که در مسیر عبودیت قرار دارد، هر چه پیش بیاید و خدا براى او رقم بزند، به صلاح اوست.  


از این رو سختى‏ها و مشکلات براى او تحمل‏پذیر مى‏شود و نه تنها او را از پا نمى‏اندازد که حتى گاه نشاط و توان او را افزایش مى‏دهد. 


اما عبودیت و بندگی خدای متعال در سیره حضرت علی (ع) جایگاه ویژه ای دارد و حتی ایشان را عابد ذوب شده در لطف الهی می خوانند. 

  

 حضرت على (ع) نمونه اعلاى عبادت و عبودیت هستند و طبعا مصداق روشن «انسان کامل» آن حضرت هر چند جامع همه کمالات و مجمع همه فضیلت‏هاست و در دریاى بى‏پایان شخصیت ایشان همه گوهرهاى ناب یافت مى‏شود. 


عبادت و عبودیت على، که از «عرفان» عمیق آن حضرت نشأت می ‏گیرد، در میان ابعاد وجودى ایشان از عظمت و قداست ویژه‏اى برخوردار است به‏گونه‏اى که کسى را یاراى نزدیک شدن به آن نیست. 

 

 عبودیت و عرفان مولای متقیان مرکز دایره شخصیت حضرت و دیگر ارزشهاى بی‏شمار ایشان به منزله شعاعهاى آن است.  


پر اوج‏ترین حالات آن حضرت زمانى است که به عبادت و مناجات با خدا می ‏ایستد و عمیق ‏ترین سخنان او زمانى است که از توحید و عبودیت سخن می ‏گوید.  


شخصیت امیرالمؤمنین (ع) از چنان وسعت و عظمتى برخوردار است که مرغ اندیشه از پرواز به قله وجودش باز مى‏ماند و قلم از کشف ژرفاى صفاتش باز مى‏ایستد و چاره‏اى جز اعتراف به حقیقتى که در زیارت آن حضرت آمده نیست که می فرماید: «ستایشگر به وصف تو احاطه نمى‏یابد» چگونه مى‏توان از شخصیتى سخن گفت که خدا و پیامبران و فرشتگان ستایشگر او هستند.  


و بهشت و ساکنان آن مشتاق لقاء او هستند. و ضربه شمشیر او برابر با «عبادت ثقلین» است؛ ابرمردى که «خیرالبشر»، «مدار حق»، «تقسیم‏گر بهشت و جهنم و ... است. حضرت على (ع) قبل از هر چیز و بالاتر از هر ارزشى «عبد» خداست. 

 
عبودیت و بندگى، سراسر وجود آن حضرت را فرا گرفته و تا عمیق‏ترین لایه ‏هاى روحى ایشان نفوذ کرده است و در نتیجه از او عبد «خالص» و «مطلق» ساخته است. 

 

 وى در تمام حالات و صحنه‏هاى فردى و اجتماعى زندگى بنده خداست و یک لحظه از عبودیت حق خارج نیست. 


این حالت، در اوج قدرت و پیروزى، یا در نهایت مظلومیت و تنهایى در آن حضرت جلوه گر است. آن حضرت قلب خود را ـ به تعبیر نهج البلاغه ـ به خدا بخشیده و از خود «فانى» گشته است. اوج عبودیت نیز خود را نادیدن و همه را حق دیدن است. 

 

 امام در دعاى کمیل می فرمایند: «اى خداى من و مولاى من و آقاى من و مالک بندگى من! اى کسى که اختیار من به دست توست! اى کسى که از فقر و نادارى من آگاهى! اى پروردگار من!... از تو مى‏خواهم به حق خودت و پاکی ات و برترین صفات و نامهایت! که شب و روز را با یاد خودت آباد کنى و به خدمتت پیوسته د ارى!... .» 

 

امیرالمؤمنین(ع) از نظر کمى «عابدترین» و از نظر کیفى «بهترین عبادت کنندگان» است.
در زیارت آن حضرت مى‏خوانیم: «تو بهترین مردم از بُعد عبادتى». عبادت آن حضرت به‏گونه‏اى است که از توان اولیاء بزرگ خدا (چه رسد به د یگران) خارج است. 


آن حضرت در همه عباد ت‏ها و نیکی ها پیشتاز بود و همواره در میان اعمال خیر سخت‏ترین آن را بر مى‏گزید. 

 

 او همان کسى است که در یک شب «هزار رکعت» نماز مى‏خواند و نافله شب را حتى در «لیلة الهریر» که سخت‏ترین و بحرانی ‏ترین مرحله جنگ صفین بود، ترک نکرد. على(ع) در بعد عبادت (چون دیگر ارزش‏ها) همان‏گونه است که خود در دعاى کمیل از خدا خواسته است: «خدایا! ... من را از بهترین بهره‏مندان و مقرب‏ترین مردم نزد خودت قرار ده!»  


ابوالدرداء می ‏گوید: «على را دیدم که در میان مردم بود ولى ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیده‏ها پنهان شد. او خود را در نخلستان مخفى کرد و من وى را گم کردم و گمان کردم که به خانه خود رفته است. در این هنگام از نخلستان‏ ناله حزینى به گوشم خورد که این جمله‏ها را مى‏گفت: «کم من موبقة حملت عن مقابلتها بنقمتک و کم من جریرة تکرمت عن کشفها بکرمک...» این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستجو پرداختم تا اینکه متوجه شدم این صدا از على است، پس خود را مخفى کردم و به نظاره او نشستم‏. على در دل شب نماز خواند و بعد به دعا و گریه پرداخت و آن قدر ناله کرد تا دیگر حس و حرکتى از او ندیدم.  


با خود گفتم: خواب بر على ـ به خاطر شب زنده دارى ـ غلبه کرده است، بروم و او را براى نماز صبح بیدار کنم.» ابو درداء مى‏گوید: «همین که نزد یک شد م ناگاه د یدم على چون چوب خشکیده بر زمین افتاده است! او را جنباند م حرکت نکرد، بدن او را جمع کرد م جمع نشد، با خود گفتم: «انا لله و انا الیه راجعون»، به خدا قسم على‏بن ابى طالب مرد! پس با شتاب به خانه على رفتم تا خبر مرگ او را به خانواده‏اش برسانم. قضیه را با فاطمه در میان گذاشتم. فاطمه گفت: به خدا قسم این بى‏هوشى است که از خوف خدا بر على مستولى شده است». 


حضرت على (ع)، فاتح همه قله‏ هاى عبادت در زمینه های فکرى، بدنى، مالى، سیاسى ‏و...است.
اهمیت عبودیت و عبادت در نظر على (ع) را مى‏توان از این سخن آن حضرت به خوبى شناخت، آنجا که مى‏فرماید: «قسم به کسى که جان على‏بن ابیطالب در دست اوست! 

 

 هزار ضربت شمشیر بر من آسان‏تر است از این که در بستر در غیر طاعت خدا بمیرم» امیر المؤمنین چنان در عبادت و عبودیت حق غرق است که خود، سوژه عبادت گشته و یاد او و ذکر فضایل و مناقب او و حتى نگاه کردن به او عبادت است. پیامبر در حدیثى که شیعه و اهل سنت نقل کرده‏اند فرموده است: «نگاه کردن به على عبادت است». على با آن همه ارزش‏ها و فضیلت‏هاى فوق تصور، خود را «عبد» خدا مى‏داند و با سرافرازى اعلام می ‏کند: « این افتخار مرا بس که عبد تو باشم». 


عبودیت و بندگى در فرهنگ دین و سخنان مولا دوگونه است: عبودیت عام و عبودیت ویژه و یا خاص. در دیدگاه توحیدى امیرالمؤمنین «عبودیت» و خضوع، ویژگى ذاتى و عمومى همه پدیده‏هاست و هیچ موجودى از دایره عبودیت بیرون نیست. بر این اساس جهان عبد و فرمانبردار خداست: «همه چیز در برابر عظمت او خاضع و در مقابل طلطه و قدرت او رام و فرمانبردار است»  . 


عبودیت بدین معنا حتى شامل کافران و ملحدان که منکر خدا هستند نیز مى‏شود، زیرا هستى آنها و تمام ذرات وجود آنها محکوم اراده الهى و قوانین و سنت‏هاى اوست. 

 

 امیرالمؤمنین در آغاز «وصیت» خود، با اقتباس از قرآن کریم، مى‏فرماید: «نماز من، عبادت من، زندگى و مرگ من براى پروردگار عالمیان است . 


ضمن اینکه ربوبیت خداوند نسبت به هر پدیده‏اى متناسب با آن پدیده است و همچنان که پدیده‏ها با عبودیت ذاتى خود و تحت سنت‏ها و قوانین الهى، به کمال مى‏رسند، انسان نیز با عبودیت راه تکامل را طى مى‏کند و به کمال و سعادت مى‏رسد.  


«بندگى» ارزش والایى است که منبع و ملاک ارزش‏ها و فضیلت‏ها به حساب مى‏آید. «توکل»، «تفویض»، «رضا» و دیگر مقامات معنوى، همه از این حقیقت ارزشمند سرچشمه مى‏گیرد .  


با تثبیت «عبودیت» در نفس انسان، وى عنوان پر ارج «عبدا...» مى‏یابد. مقام بلند و رفیعى که هدف غایى همه انبیاء و اولیاء بوده است.  


خداوند از بهترین و کامل‏ترین انسان‏ها، یعنى پیامبران، با عنوان «عبد» یاد مى‏کند: «سبحان الذى اسرى بعبد ه..» امیرالمومنین(ع) نیز عبود یت و «عبد» بد ن خویش را بالاترین افتخار می داند. 

 

موفق باشید ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد