ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عبودیت خداوند «شرح صدر» و ظرفیت روحى وسیعى به انسان مىبخشد، بهگونهاى که حتى در سختترین شرایط از تحمل و رضاى خاصى برخوردار است.
عبد خدا مىداند، تا وقتى که در مسیر عبودیت قرار دارد، هر چه پیش بیاید و خدا براى او رقم بزند، به صلاح اوست.
از این رو سختىها و مشکلات براى او تحملپذیر مىشود و نه تنها او را از پا نمىاندازد که حتى گاه نشاط و توان او را افزایش مىدهد.
اما عبودیت و بندگی خدای متعال در سیره حضرت علی (ع) جایگاه ویژه ای دارد و حتی ایشان را عابد ذوب شده در لطف الهی می خوانند.
حضرت على (ع) نمونه اعلاى عبادت و عبودیت هستند و طبعا مصداق روشن «انسان کامل» آن حضرت هر چند جامع همه کمالات و مجمع همه فضیلتهاست و در دریاى بىپایان شخصیت ایشان همه گوهرهاى ناب یافت مىشود.
عبادت و عبودیت على، که از «عرفان» عمیق آن حضرت نشأت می گیرد، در میان ابعاد وجودى ایشان از عظمت و قداست ویژهاى برخوردار است بهگونهاى که کسى را یاراى نزدیک شدن به آن نیست.
عبودیت و عرفان مولای متقیان مرکز دایره شخصیت حضرت و دیگر ارزشهاى بیشمار ایشان به منزله شعاعهاى آن است.
پر اوجترین حالات آن حضرت زمانى است که به عبادت و مناجات با خدا می ایستد و عمیق ترین سخنان او زمانى است که از توحید و عبودیت سخن می گوید.
شخصیت امیرالمؤمنین (ع) از چنان وسعت و عظمتى برخوردار است که مرغ اندیشه از پرواز به قله وجودش باز مىماند و قلم از کشف ژرفاى صفاتش باز مىایستد و چارهاى جز اعتراف به حقیقتى که در زیارت آن حضرت آمده نیست که می فرماید: «ستایشگر به وصف تو احاطه نمىیابد» چگونه مىتوان از شخصیتى سخن گفت که خدا و پیامبران و فرشتگان ستایشگر او هستند.
و بهشت و ساکنان آن مشتاق لقاء او هستند. و ضربه شمشیر او برابر با «عبادت ثقلین» است؛ ابرمردى که «خیرالبشر»، «مدار حق»، «تقسیمگر بهشت و جهنم و ... است. حضرت على (ع) قبل از هر چیز و بالاتر از هر ارزشى «عبد» خداست.
عبودیت و بندگى، سراسر وجود آن حضرت را فرا گرفته و تا عمیقترین لایه هاى روحى ایشان نفوذ کرده است و در نتیجه از او عبد «خالص» و «مطلق» ساخته است.
وى در تمام حالات و صحنههاى فردى و اجتماعى زندگى بنده خداست و یک لحظه از عبودیت حق خارج نیست.
این حالت، در اوج قدرت و پیروزى، یا در نهایت مظلومیت و تنهایى در آن حضرت جلوه گر است. آن حضرت قلب خود را ـ به تعبیر نهج البلاغه ـ به خدا بخشیده و از خود «فانى» گشته است. اوج عبودیت نیز خود را نادیدن و همه را حق دیدن است.
امام در دعاى کمیل می فرمایند: «اى خداى من و مولاى من و آقاى من و مالک بندگى من! اى کسى که اختیار من به دست توست! اى کسى که از فقر و نادارى من آگاهى! اى پروردگار من!... از تو مىخواهم به حق خودت و پاکی ات و برترین صفات و نامهایت! که شب و روز را با یاد خودت آباد کنى و به خدمتت پیوسته د ارى!... .»
امیرالمؤمنین(ع) از نظر کمى «عابدترین» و از نظر کیفى «بهترین عبادت کنندگان» است.
در زیارت آن حضرت مىخوانیم: «تو بهترین مردم از بُعد عبادتى». عبادت آن حضرت بهگونهاى است که از توان اولیاء بزرگ خدا (چه رسد به د یگران) خارج است.
آن حضرت در همه عباد تها و نیکی ها پیشتاز بود و همواره در میان اعمال خیر سختترین آن را بر مىگزید.
او همان کسى است که در یک شب «هزار رکعت» نماز مىخواند و نافله شب را حتى در «لیلة الهریر» که سختترین و بحرانی ترین مرحله جنگ صفین بود، ترک نکرد. على(ع) در بعد عبادت (چون دیگر ارزشها) همانگونه است که خود در دعاى کمیل از خدا خواسته است: «خدایا! ... من را از بهترین بهرهمندان و مقربترین مردم نزد خودت قرار ده!»
ابوالدرداء می گوید: «على را دیدم که در میان مردم بود ولى ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیدهها پنهان شد. او خود را در نخلستان مخفى کرد و من وى را گم کردم و گمان کردم که به خانه خود رفته است. در این هنگام از نخلستان ناله حزینى به گوشم خورد که این جملهها را مىگفت: «کم من موبقة حملت عن مقابلتها بنقمتک و کم من جریرة تکرمت عن کشفها بکرمک...» این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستجو پرداختم تا اینکه متوجه شدم این صدا از على است، پس خود را مخفى کردم و به نظاره او نشستم. على در دل شب نماز خواند و بعد به دعا و گریه پرداخت و آن قدر ناله کرد تا دیگر حس و حرکتى از او ندیدم.
با خود گفتم: خواب بر على ـ به خاطر شب زنده دارى ـ غلبه کرده است، بروم و او را براى نماز صبح بیدار کنم.» ابو درداء مىگوید: «همین که نزد یک شد م ناگاه د یدم على چون چوب خشکیده بر زمین افتاده است! او را جنباند م حرکت نکرد، بدن او را جمع کرد م جمع نشد، با خود گفتم: «انا لله و انا الیه راجعون»، به خدا قسم علىبن ابى طالب مرد! پس با شتاب به خانه على رفتم تا خبر مرگ او را به خانوادهاش برسانم. قضیه را با فاطمه در میان گذاشتم. فاطمه گفت: به خدا قسم این بىهوشى است که از خوف خدا بر على مستولى شده است».
حضرت على (ع)، فاتح همه قله هاى عبادت در زمینه های فکرى، بدنى، مالى، سیاسى و...است.
اهمیت عبودیت و عبادت در نظر على (ع) را مىتوان از این سخن آن حضرت به خوبى شناخت، آنجا که مىفرماید: «قسم به کسى که جان علىبن ابیطالب در دست اوست!
هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از این که در بستر در غیر طاعت خدا بمیرم» امیر المؤمنین چنان در عبادت و عبودیت حق غرق است که خود، سوژه عبادت گشته و یاد او و ذکر فضایل و مناقب او و حتى نگاه کردن به او عبادت است. پیامبر در حدیثى که شیعه و اهل سنت نقل کردهاند فرموده است: «نگاه کردن به على عبادت است». على با آن همه ارزشها و فضیلتهاى فوق تصور، خود را «عبد» خدا مىداند و با سرافرازى اعلام می کند: « این افتخار مرا بس که عبد تو باشم».
عبودیت و بندگى در فرهنگ دین و سخنان مولا دوگونه است: عبودیت عام و عبودیت ویژه و یا خاص. در دیدگاه توحیدى امیرالمؤمنین «عبودیت» و خضوع، ویژگى ذاتى و عمومى همه پدیدههاست و هیچ موجودى از دایره عبودیت بیرون نیست. بر این اساس جهان عبد و فرمانبردار خداست: «همه چیز در برابر عظمت او خاضع و در مقابل طلطه و قدرت او رام و فرمانبردار است» .
عبودیت بدین معنا حتى شامل کافران و ملحدان که منکر خدا هستند نیز مىشود، زیرا هستى آنها و تمام ذرات وجود آنها محکوم اراده الهى و قوانین و سنتهاى اوست.
امیرالمؤمنین در آغاز «وصیت» خود، با اقتباس از قرآن کریم، مىفرماید: «نماز من، عبادت من، زندگى و مرگ من براى پروردگار عالمیان است .
ضمن اینکه ربوبیت خداوند نسبت به هر پدیدهاى متناسب با آن پدیده است و همچنان که پدیدهها با عبودیت ذاتى خود و تحت سنتها و قوانین الهى، به کمال مىرسند، انسان نیز با عبودیت راه تکامل را طى مىکند و به کمال و سعادت مىرسد.
«بندگى» ارزش والایى است که منبع و ملاک ارزشها و فضیلتها به حساب مىآید. «توکل»، «تفویض»، «رضا» و دیگر مقامات معنوى، همه از این حقیقت ارزشمند سرچشمه مىگیرد .
با تثبیت «عبودیت» در نفس انسان، وى عنوان پر ارج «عبدا...» مىیابد. مقام بلند و رفیعى که هدف غایى همه انبیاء و اولیاء بوده است.
خداوند از بهترین و کاملترین انسانها، یعنى پیامبران، با عنوان «عبد» یاد مىکند: «سبحان الذى اسرى بعبد ه..» امیرالمومنین(ع) نیز عبود یت و «عبد» بد ن خویش را بالاترین افتخار می داند.
موفق باشید ...