رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

رهگذر راه نور

در قرآن مجید خداوند بار ها گفته است که اگر متقی و پر هیزکار شوید در های برکت از آسمان و زمین به روی شما گشوده خواهد شد.

خانواده ها هشیار باشند .... جامعه در انحراف است ... منحرف نشویم

فرهنگ فاطمی در جامعه ما غریب است .... این روزها بیشتر صفحات حوادث روزنامه ها به داستانهایی اختصاص دارد که با عنوان سرانجام غم انگیز یک ازدواج و یا در راهروی دادگاه و ... تیتر شده است.  

همچنین در کمتر محافل خانوادگی می شود نشست و ماجرای طلاق و اختلاف خانوادگی را در بین زمزمه های دیگران نشنید. 

  

 در حالی که حکایت مادربزرگها و گاه مادران ما از جلوس های خانوادگی بیشتر حکایت از رد و بدل اطلاعات زندگی بهتر بوده است.  


به گمان می رسد قبل از چاره جویی برای سقوط برخی خانواده ها باید به دنبال دلیل گرفتاری خانواده های مسلمان ایرانی در منجلاب اختلافات بود. 
 

در جامعه ای که مهر پیروی از اهل بیت را در پرونده اش دارد و به آن افتخار می کند، باید به دنبال راهی برای الگو پذیری عینی از ائمه(ع) بود.  

   

ارتباطی که بین رسول خدا و فاطمه زهرا(س) وجود داشت، فراتر از این معنایی است که پنداشته می شود. 

 

وقتی پیامبر می فرمایند «زهرای اطهر روحی التی بین جنبیه» یعنی زهرا(س) روح و روان من است و جسم بدون روح حرکت و زندگی ندارد. به عبارت دیگر تعلق جسم به روح تعلقی نیست که در بیان و کلام آدمی بگنجد. این رابطه و تعلق طرفینی بوده و کاملا محسوس است. 
 

در کتاب ابو داوود که از کتب اهل سنت است، آمده است که« رسول ا... (ص) هنگامی که می خواستند به سفری بروند، با آخرین کسی که خداحافظی می کرد، فاطمه زهرا بود» این یعنی چی؟ یعنی هرچه مدت سفر و دوری کوتاه تر باشد، برای پیامبر و فاطمه(س) بهتر بود.  

 
ذهبی نقل می کند که هنگامی که پیامبر(ص) از سفر بر می گشتند، به مسجد می رفتند و دو رکعت نماز می خواندند، سپس به ملاقات فاطمه زهرا(س) می رفتند. 

 

 نمونه دیگری که در کتب تاریخی عنوان شده را برای شما روایت می کنم. وقتی فاطمه زهرا(س) به منزل پدر وارد می شدند، پیامبر اکرم از جای خود بر می خاستند و به استقبال ایشان می رفتند و بعد فاطمه زهرا(س) را می بوسیدند دستشان را می گرفتند و در جای خود می نشاندند.  

 

این روابط و صورتی که از آن در کتابهای تاریخی آمده است، فراتر از تعارفهای معمولی و ارتباط پدر و فرزندی و تعلقات عاطفی است، بلکه معنای دیگری را می رساند. 

 

 در مورد حضرت زهرا(س) نیز همین گونه روایت شده است که هنگامی که پیامبر(ص) برایشان وارد می شدند، برخوردی مانند برخورد پیامبر داشتند. 

 

 حاکم نیشابوری در جلد سه مستدرک صحیحین از یکی از همسران پیامبر اکرم نقل می کند که« کسی را جز فاطمه زهرا(س) ندیدم که از نظر سخن گفتن و محتوای حرفها شبیه تر به پیامبر باشد».  


شما این دو روایت را از ارتباط این شخصیت بزرگ اسلامی که رابطه نسبی و عاطفی دارند، کنار هم بگذارید.  

 

این نوع ارتباط احترام گونه زمانی اتفاق می افتد که عرب عربستان را عرب جاهلی می گفتند و افتخارشان زنده به گور کردن دختران بود و مفهوم روابط انسانی با آنچه شریعت محمدی آورد، بسیار تفاوت داشت.  

 

حتی زمانی هم که اعراب دین پیامبرخاتم را پذیرفتند، رگه هایی از رفتارهای پیشین درآنها پیدا بود.  

 

مثلا نبی خدا را با نام کوچک و بدون کنیه و لقب صدا می زدند و این درحالی بود که زهرای مرضیه چنان با احترام با پیامبر برخورد می کردند که تعجب همگان را برانگیخت.  

 

درهمین ایامی که مسلمانان پیامبر را «محمد» خطاب می کردند، آیه نازل شد که دیگر ایشان را این گونه خطاب نکنید. 


و عبارت رسول ا... را برای ایشان به کار ببرید، فاطمه زهرا(س) نیز به تبعیت از دستور قرآن، پدر شان را رسول ا... خطاب می کردند.  

 

پیامبر(ص) خطاب به فاطمه(س) فرمودند: دخترم! این آیه خطاب به شما نیست. من دوست دارم عبارت«پدر» را از زبان تو بشنوم. چون این پدر گفتن تو برای من آرامش می آورد. 


همچنین در کتاب جهاد مسلم که از کتب مشهور اهل سنت است، به نقل از ابن مسعود نقل شده که پیامبر در ابتدای دعوت در مسجد الحرام مشغول تبلیغ بودند و عده ای از سران کفار مثل ابوجهل و ابولهب هم در مسجد نشسته بودند.  

 

ابوجهل رو کرد به جمعیت و گفت چه کسی از شما برمی خیزد و فضولات شتری که در همان نزدیکی بود را بر روی پیامبر که در حال نماز بودند، پرت کند؟ شخصی این کار را انجام داد و بقیه خندیدند. ابن مسعود می گوید: من که در آنجا بودم، جرأت دفاع نداشتم. شخصی خبر را به فاطمه(س) رساند و ایشان خود را سریع به مسجد رساند. 

 

 دخت نبی در آن روزگار دختر کوچکی بود، اما جرات و شجاعت دفاع از پیامبر را در خود می دید. این فضولات را از کمر پیامبر برداشت و به سوی توهین کنندگان برگشتند و پاسخ رفتار کفار را دادند.  

 

بانوی اسلام در آن ایامی که کسی قدرت دفاع از پیامبر را نداشت، در خط مقدم دفاع از پیامبر بود. در جنگ احد نیز که صورت پیامبر زخمی شد، این فاطمه زهرا(س) بود که برای دفاع از پیامبر و درمان زخم ایشان پیشقدم شد.  

 

شیعه امروز وامدار فاطمه زهرا(س) است. زمانی که در جنگ احد همه از اطراف پیامبر فرار کردند، این فاطمه(س) و علی(ع) بودند که در خط مقدم جبهه حضور داشتند و از جان پیامبر محافظت کردند. 

 

 در ماجرای حفر خندق نیز این فاطمه زهرا بود که مراقب شرایط جسمی پیامبر بود و در حالی که کمبود مواد غذایی بیداد می کرد، طعام خود و فرزندانش را برای پدر می برد و ایشان را مقدم برخود می داند. کنارهم گذاشتن این پازلهای تاریخی به راحتی روشن می سازد که ارتباط بین رسول خدا و دخترشان فراتر از روابط عاطفی عادی بشر است. 

 

 به زعم برخی شدت وابستگی و دلبستگی این دختر و پدر به گونه ای بود که فاطمه زهرا(س) باید همان لحظه رحلت پیامبر از دنیا می رفت، چون«فاطمه» روح پیامبر اکرم است. 
 

برای انجام رسالتی که بر دوش ایشان بود. مساله دفاع از ولایت علی(ع) و حفظ جایگاه اصیل خلافت بعد از پیامبر(ص)، جز از عهده فاطمه از کس دیگری برنمی آمد و ایشان باید می بود تا اسلام از انحراف مصون بماند. 


احترام و توجه ویژه رسول ا...(ص) به حضرت زهرا(س) و حضور فعالانه حضرت زهرا(س) در خط مقدم فعالیتهای اجتماعی از چه منظری قابل تفسیر است؟ 


جامعه عرب، جامعه ای بود که نسبت به زن رفتاری بسیار خشن داشت . اگر به مردی خبر تولد دختری داده می شد، رنگ رخسارش تغییر می کرد . در چنین شرایطی خداوند میوه زندگی پیامبر و خدیجه را، فاطمه زهرا قرار داد تا عملا به مردم تفهیم شود که چگونه باید با زن برخورد شود.  

 

به فکر کسی خطور نمی کرد که روزی پدری به دخترش ابراز علاقه کند، چه رسد به اینکه دست او را ببوسد. 

 

 در واقع پیامبر با این برخوردها به جامعه این گونه تفهیم کرد که زن نیمی از پیکره جامعه انسانی است و کسی حق ندارد با او آن گونه که حقوق انسانی او نیست برخورد کند.
درسهای این سبک زندگی برای ما چیست؟  


 زهرای مرضیه با این همه جایگاه و شأنی که نزد پیامبر و خداوند عالم داشتند، در خانه در مقابل علی بن ابیطالب سراپا تواضع بود. مشکلاتی که امروز جامعه ما را گرفته و رقم بالایی از ازدواج ها به طلاق ختم می شود، در اثر درک نکردن زن و مرد از جایگاه و وظایفشان است. 

 

 برای رفع این مشکلات باید این ابعاد اززندگی فاطمه(س) مورد توجه قرار گیرد. ایشان هنگام رحلت خطاب به علی(ع) می گوید:یا علی! من در تمام دوران زندگی یک مرتبه از شما چیزی نخواستم که در توانت نباشد. یک مرتبه از من دروغ نشنیدی و خیانت ندیدی...
 

اینها همه نکاتی است که حضرت زهرا(س) به جامعه ما می دهد تا ما که ادعا می کنیم که جامعه فاطمی هستیم و زهرای اطهر الگوی زندگی ماست، بدانیم که در زندگی باید آن گونه بود که فاطمه(س) زیست. 

 

اگر جامعه ما به این سمت حرکت کند، می تواند فرزندانی تربیت نماید که درمسیر فرزندان فاطمه(س) گام بر می دارند. فاطمه(س) بانویی کم توقع در خانه علی(ع) بود، در حالی که امروز مرد، ناچار است برای تامین خواسته ها و توقعات همسرش خودش را به آب و آتش بزند و مجبور به اضافه کاری و ... شود.  

 

این مرد دیگر فرصتی برای بازی با کودکان و تفریح با خانواده اش ندارد. بچه های این خانواده با مشکل عاطفی مواجه می شوند. 

 

 فاطمه (س) می فرماید: پدرم به من آموخت که از تو چیزی طلب نکنم. اما امروز پدران و مادران از دختران خود می خواهند که از شوهرش چنان متوقع باشد که آبروی آنها را در بین بستگان حفظ کند! وگاهی با یک خواسته آنان زندگی جوانان به آتش کشیده می شود.  


زنان جامعه ما از خودشان بپرسند چرا زهرای مرضیه کار درخانه را برای خود برگزید؟ امروز چرا کانون خانواده های جامعه سرد است؟ به خاطر اینکه این تفکر حاکم نیست. اسلام با استقلال مالی زن مخالف نیست. اما به چه قیمتی؟ به چه شکلی؟ 


نویسندگان و رسانه های ما باید چنین روایتهایی از زندگی زهرای اطهر را در اختیار مردم قرار دهند تا این اخلاقیات و اصول این زندگی سراسر صمیمیت به زندگی ها رسوخ کند.  

 

اگر توانستیم این گام را برداریم، بسیاری از مشکلات جامعه ما حل و دادگاه ها خلوت می شود.مردم ما اهل بیت را دوست دارند و اهل بیت به خانه های ما آمده است اما فرهنگ آنها هنوز در غربت است. 

 

موفق باشید ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد