انسان ذاتاً شخصیت خود را دوست دارد و سعی میکند که با کسب کمالات محبوبیت و عزّت خود را تقویت کرده و بالا ببرد...
الف. تحریک حسّ کمالخواهی
امام حسن(ع) از این شیوه در تربیت فرزندان استفاده میکرد. آن حضرت روزی فرزندان خود و فرزندان برادرش را دعوت کرده و در ضمن یک گفتگوی صمیمی به آنان فرمود: انّکم صغار قومٍ و یوشک ان تکونوا کبار قومٍ آخرین فتعلّموا العلم فمن لم یستطع منکم ان یحفظه فلیکتبه و لیضعه فی بیته؛(1) همه شما کودکان اجتماع امروز هستید و امید است که بزرگان جامعه فردا باشید پس دانش تحصیل کنید و علم بیاموزید. هر کس از شماها توانائی حفظ دانش را ندارد آن را بنویسد و در منزلش نگهداری نماید.
ب. شناساندن الگوهای خوب"
انسان در دوران نوجوانی شدیداً به دنبال الگو میگردد و حس تقلید او را وادار میکند تا از الگوهای دلبخواهش تقلید نماید. این خواسته درونی وسیله مناسبی است که مربیان و والدین در امر تربیت از آن بهره گیرند و الگوهای خوب را در معرض دید فرزندان قرار دهند و به او معرفی نمایند. امام مجتبی(ع) در سیره و سخن خویش به الگوی نیکو اشاره کرده و آنان را به پیروانش میشناساند. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش به معرفی شخصیت ممتاز تاریخ، حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداخته و آن گرامی را به عنوان سرمشق خوبان عالم معرفی کرده و فرمود: ای مردم! در این شب مردی از دنیا رفت که در هیچ کار نیکی، پیشینیان بر او سبقت نگرفتند و بندگان خدا در هیچ سعادتی به او نمیتوانند برسند. او به همراه پیامبر(ص) جهاد میکرد و جان خود را فدای او مینمود.(2)
آن حضرت در سخن دیگری حضرت فاطمه زهرا(س) را مقتدای نیایشگران به شمار آورده و در مورد آن بانوی وارسته فرمود: ما کان اعبد من فاطمة کانت تقوم حتّی تتورّم قدماه؛(3) در دنیا شخصی عابدتر از فاطمه(س) نبود، آن بزرگوار در حالت مناجات و عبادت آنقدر روی پاهای خود میایستاد تا آن که پاهای مبارکش ورم کرد.
ج. شیوه حلم و خویشتن داری
حلم و بردباری مربیان در ارتباط با متربیان حساسیت خاصی دارد. زیرا نوجوانان و کودکان در اثر بازیگوشی و شیطنت ممکن است دچار خطاها و لغزشهائی شوند و موجبات ناراحتی بزرگترها را فراهم آورند امّا استفاده از این شیوه مربیان را بیشتر یاری خواهد کرد. و طعم شیرین مدارا و گذشت را در آینده نزدیک خواهند چشید. این شیوه را در رفتار امام حسن(ع) به نظاره مینشینیم:
روزی امام حسن مجتبی(ع) سوار بر مرکب خویش، در یکی از معابر مدینه عبور میکرد. با مردی از اهل شام مواجه شد. آن مرد شامی تا حضرت را شناخت بیدرنگ به لعن و نفرین امام پرداخته و سخنان ناشایستی را نثار امام کرد. حضرت امام مجتبی(ع) در همان حال با کمال خونسردی و بردباری تمام سخنان زشت و دشنامهای ناروای او را با سکوت و صبر تحمّل کرد و خشم خود را فرو میبرد. تا این که مرد شامی عقده دل را خالی کرده و خاموش شد. در آن لحظه پیشوای دوم شیعیان با سلام بر آن مرد، سکوت آن چند لحظه خاموشی را شکسته و با لبخندی ملیح که حاکی از صفای دل آن جناب بود و در حالی که مهر و عاطفه و محبت در چشمان نافذ و سیمای نورانیاش موج میزد لب به سخن گشوده و به آرامی فرمود: ای مرد! گمان میکنم که در این شهر غریب باشی و شاید هم مرا به اشتباه گرفتهای؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبی از تو راضی میشویم و اگر چیزی از ما بخواهی، به تو میبخشیم، اگر راه گم کردهای؛ راهنماییت میکنیم، اگر گرسنهای تو را سیر مینمائیم، اگر لباس نداری تو را میپوشانیم، اگر نیازمندی؛ تو را غنی میکنیم، اگر از جائی رانده شده یا فراری هستی تو را پناه میدهیم اگر خواستهای داری بر میآوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرائی میکنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازیمان فراهم است.
آن مرد وقتی با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، آرام آرام احساس کرد که ناراحتی خاصی در درون وجدانش او را میآزارد. آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شده و پیش از آن که سخنی بگوید، اشک ندامت بر گونههایش لغزید و با لحنی خاضعانه و مؤدبانه عرضه داشت: شهادت میدهم که تو خلیفه خداوند بر روی زمین هستی، خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: اللّه اعلم حیث یجعل رسالته؛ تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوبترین فرد روی زمین میدانم. آن گاه به همراه امام حسن(ع) راهی خانه آن حضرت شد و تا روزی که در مدینه بود در مهمانسرای حضرت پذیرائی میشد. بعد از آن واقعه در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهلبیت (ع) قرار گرفت.
والدین و مربیان مهمترین آموزههای تربیتی را میتوانند با اعمال شایسته خویش در وجود فرزندان پدید آورند. زیرا آموزههای رفتاری بطور غیر مستقیم و ناخود آگاه در نهاد نونهالان تأثیر میگذارد .
با مروری کوتاه به سیره عملی امام مجتبی(ع) بهرهگیری از این شیوه را به روشنی مشاهده خواهیم کرد که تمام کمالات اخلاقی و معنوی و انسانی در سراسر زندگی آن حضرت به چشم میخورد. عفو و گذشت، حلم و بردباری، تواضع و فروتنی، عبادت و راز و نیاز کرامت و بخشش و سایر خصلتهای ویژه انسانی در زندگی آن حضرت مشهود است. نمونهای از سیره عملی آن حضرت را با هم بخوانیم:
یکی از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن(ع) مرتکب جنایتی شد که سزاوار کیفر بود. حضرت دستور داد تا وی را تنبیه نمایند. غلام خطاکار در آن لحظه پیشدستی کرد و خطاب به امام (ع) این آیه را قرائت نمود: و العافین عن النّاس؛ انسانهای وارسته از خطای گنهکاران عفو میکنند. حضرت فرمود: بخشیدم. غلام ادامه داد و اللّه یحبّ المحسنین؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد. امام فرمود: ترا در راه خدا آزاد کردم.(5)
هـ . تشویق
از موفقترین شیوههای تربیتی تشویق و ترغیب افراد است. این شیوه علاوه بر این که محرکی بسیار قوی در تغییر رفتار به سوی اهداف مطلوب تربیتی است در شکوفا سازی و استعدادهای درخشان و نهفته انسانی نقش فوق العادهای دارد. تجربه نشان داده است که تشویق مناسب و بجا میتواند نهفتهترین استعدادهای درونی کودکان و نوجوانان را زنده کرده و در مرحله پیشرفت و سازندگی قرار دهد و آنان را در رسیدن به اهداف مهم و حیاتی و کمالات قوی دل و استوار سازد. نقل دو روایت از امام حسن(ع) اهمیت به نقش تشویق را در سیره آن بزرگوار روشن میکند:
1ـ انس بن مالک میگوید: یکی از کنیزان امام حسن(ع) شاخه گلی را به حضور آن حضرت هدیه نمود، امام حسن(ع) آن شاخه گل را با کمال میل پذیرفته و به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. من به عنوان اعتراض گفتم: در مقابل اهداء یک شاخه گل او را آزاد کردی؟ امام فرمود: خداوند در قرآن به ما چنین یاد داده و فرموده است: «اذا حیّیتم بتحیّةٍ فحیّوا باحسن منها؛ هرگاه کسی به شما تحیت گوید پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.» سپس فرمود: پاسخ بهتر همان آزاد کردن اوست.»(6)
2ـ روزی آن حضرت غلام جوانی را دید که ظرف غذائی در پیش دارد او لقمهای از آن میخورد و لقمه دیگر را به سگی که نزدیک او نشسته بود میداد. امام حسن(ع) پرسید: چرا چنین میکنی؟ پسر نوجوان پاسخ داد: من خجالت میکشم که خودم غذا بخورم و این سگ گرسنه بماند. حضرت مجتبی(ع) خواست که به این غلام مهربان پاداشی نیکو عنایت کند به این جهت او را به خاطر این عمل نیک، از مولایش خرید و آزاد کرد و باغی را که در آن کار میکرد خریده و به او بخشید.(7)
و. ورزش و تفریح
در امر تربیت توجه به شادی سالم و روحیهبخش و حرکات نشاط آفرین جایگاه ویژه دارد. چرا که تفریح و ورزش کودکان و نوجوانان را پرتوان، فعال و نیرومند میسازد و افرادی که با نشاط باشند آموزههای اخلاقی و کمالات را بهتر میپذیرند. اساساً تربیت یافتگان مکتب حیات بخش اسلام باید شاداب و روحیههای قوی داشته باشند. امام مجتبی(ع) یکی از ویژگیهای مؤمنین را پرنشاط بودن آنان میداند و میفرماید: از ویژگیهای انسانهای با ایمان، شادی و نشاط داشتن در مسیر هدایت و خودداری از شهوات است.(8)
این روحیه در والدین و کسانی که امر تربیت را به عهده دارند به مراتب باید بیشتر رعایت شود، زیرا کودکان دوست دارند شاد و خندان باشند و از والدین و معلمان عبوس و گرفته در رنج و عذابند.
چون وانمیکنی گرهی خود گره نباش
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
برای تربیت فرزندانی پرنشاط و دارای روح و جسمی سالم شایسته است که مربیان و والدین خود از چنین صفاتی برخوردار باشند. در این زمینه نباید از نقش ورزش غافل بود. در سیره امام حسن(ع) ورزش از روشهای تفریح، سرگرمی و تقویت جسم و روح و بالاخره از عوامل رشد و تربیت محسوب میشود آن حضرت ضمن شرکت در ورزشهای تربیتی و تفریحی از پرورش روحی و معنوی نیز غافل نبود. عاصم بن ضمره میگوید: روزی به همراه حسن بن علی(ع) برای گردش و تفریح به ساحل فرات رفته بودیم، عصر آن روز در حالی که روزه بودیم آب صاف و زلال فرات، روی سنگها و شنها موج میزد و تمام اشیاء داخل آب در مقابل چشمان ما خودنمایی میکردند. حسن بن علی(ع) گفت: اگر لباس شنا داشتم داخل آب میشدم و آب تنی میکردم. گفتم: من دارم و آن را در اختیار شما میگذارم. فرمود: پس خودت چه میپوشی؟ گفتم: من همین طوری به داخل آب میروم. فرمود: این همان کاری است که من اصلاً دوست ندارم و خوشم نمیآید. از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: در داخل آب موجودات زندهای است که باید از آنها شرم کنید و به احترام آنان بدون پوشش مناسب به داخل آب نروید.
موفق باشید .