ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حکمت 270ضرورت حفظ اموال کعبه (تاریخی، فقهی، اقتصادى)
و درود خدا بر او ، فرمود: در زمان حکومت عمر، نسبت به فراوانى زیور و زینت هاى کعبه صحبت شد، گروهى گفتند آن ها را براى لشگر اسلام مصرف کن، کعبه زر و زیور نمى خواهد، وقتى از امیر المؤمنین [علیه السلام] پرسیدند، فرمود)
همانا قرآن بر پیامبر (ص) هنگامى نازل گردید که اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، که آن را بر اساس سهم هر یک از وارثان ، تقسیم کرد، و غنیمت جنگى که آن را به نیازمندانش رساند، و خمس که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود، و صدقات ، که خداوند راه هاى بخشش آن را مشخص فرمود. و زیور آلات و زینت کعبه از اموالى بودند که خدا آن را به حال خود گذاشت ، نه از روى فراموشى آن را ترک کرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نیز آن را به حال خود واگذار چنانکه خدا و پیامبرش آن را به حال خود واگذاشتند.
حکمت 269روش برخورد با دنیا(اخلاقى، اعتقادى)
و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنیا دو دسته اند: یک دسته براى کسانى که در دنیا براى دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش باز داشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستى هراسان ، و از تهیدستى خویش در امان است، پس زندگانى خود را در راه سود دیگران از دست مى دهد.
و دیگرى آن که در نیا براى آخرت کار مى کند، و نعمت هاى دنیا نیز بدون تلاش به او روى مى آورد، پس بهرة هر دو جهان را چشیده، و مالک هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پیشگاه خدا صبح مى کند، و حاجتى را از خدا در خواست نمى کند جز آن که روا مى گردد.
حکمت 268اعتدال در دوستى ها و دشمنى ها(اخلاقى،اجتماعى، سیاسى)
و درود خدا بر او ، فرمود: در دوستى با دوست مدارا کن، شاید روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمن نیز مدارا کن ، زیرا شاید روزى دوست تو گردد.
حکمت 267پرهیز از حرص ورزى در کسب روزى (اعتقادى، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود: اى فرزند آدم ! اندوه روز نیامده را بر اِمروزت میفزا ، زیرا اگر روزِ نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند.
حکمت 265گفتار حکیمان و درمان (علمى، درمانى)
و درود خدا بر او ، فرمود: گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان ، و اگر نادرست باشد، درد جان است.
حکمت 264نیکى به بازماندگان دیگران(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود: به بازماندگان دیگران نیکى کنید، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند.
حکمت 263مشکل هم نشینى با قدرتمندان(سیاسى)
و درود خدا بر او، فرمود: همنشین پادشاه، شیرسوارى را ماند که دیگران حسرت منزلت او را دارند، ولى خود مى داند که در جاى خطرناکى قرار گرفته است.
حکمت 262فسلفة احکام الهى (اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پندارى که من اصحاب جُمُل را گمراه مى دانم؟ چنین نیست، امام فرمود) اى حارث ! تو زیر پاى خود را دیدى ، اما به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى مى باشند؟ و باطل را نیز نشناختى تا باطل گرایان را بدانی.
(حارث گفت: من و سُعد بن مالک و عبدالله بن عمر، از جنگ کنار مى رویم ، امام فرمود)
همانا سعد و عبدالله بن عمر ، نه حق را یارى کردند، نه باطل را خوار ساختند.
حکمت 261مظلومیت امام على [علیه السلام] (سیاسى، تاریخى)
و درود خدا بر او ، فرمود : (آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار، و غارت کردن آن را شنید ، تنها و پیاده به طرف پادگان نظامى کوفه "نخلیه"(38) حرکت کرد ، مردم خود را به او رسانده ، گفتند اى امیر مؤمنان ما آنان را کفایت مى کنیم، فرمود)
شما از انجام کار خود درمانده اید! چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى کنید؟ اگر رعایاى پیش از من از ستم حاکمان مى نالیدند، امروز از رعیت خود مى نالم، گویى من پیرو، وآنان حکمرانند، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند.
وقتى سخن امام در یک سخنرانى طولانى که برخى از آن را در ضمن خطبه هاى گذشته آوردیم به اینجا رسید.
(دو نفر از یاران جلو آمدند و یکى گفت: من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهى انجام دهم، امام فرمود) شما کجا و آنچه من خواهم کجا؟!
حکمت 260پرهیز از مهلت دادن هان خدا (اعتقادى، معنوى)
و درود خدا بر او، فرمود: بسا احسان پیاپى خدا، گناهکار را گرفتار کند و پرده پوشى خدا او را مغرور سازد ، و با ستایش مردم فریب خورد و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن ، مورد آزمایش قرار نداد.